🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۸۰ : دست گیرید و بدستم می گلفام دهید

(ثبت: 164407)

دست گیرید و بدستم می گلفام دهید

بادهٔ پخته بدین سوختهٔ خام دهید

چون من از جام می و میکده بدنام شدم

قدحی می بمن می کش بدنام دهید

تا بدوشم ز خرابات به میخانه برند

سوی رندان در میکده پیغام دهید

گر چه ره در حرم خاص نباشد ما را

یک ره ای خاصگیان بار من عام دهید

با شما درد من خسته چو پیوسته دعاست

تا چه کردم که مرا اینهمه دشنام دهید

در چنین وقت که بیگانه کسی حاضر نیست

قدحی باده بدان سرو گلندام دهید

چو از این پسته و بادام ندیدم کامی

کام جان من از آن پسته و بادام دهید

تا دل ریش من آرام بگیرد نفسی

آخرم مژده‌ئی از وصل دلارام دهید

چهرهٔ ازرق خواجو چو ز می خمری شد

جامه از وی بستانید و بدو جام دهید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا