🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۹۵ : منم ز مهر رخت روی کرده در دیوار

(ثبت: 164422)

منم ز مهر رخت روی کرده در دیوار

چو سایه بر رهت افتاده زیر دیوار

ندیم و همدمم از صبح تا بشب ناله

قرین و محرمم از شام تا سحر دیوار

ز بسکه روی بدیوار محنت آوردم

جدا نمی‌شودم یکدم از نظر دیوار

کدام یار که او روی ما نگهدارد

چو آب دیدهٔ گوهرفشان مگر دیوار

کسی که روی بدیوار غم نیاوردی

کنون ز مهر تو آورد روی در دیوار

بسا که راه نشینان پای دیوارت

کنند غرقه به خونابهٔ جگر دیوار

چو زیر بام تو آیند خستگان فراق

به آب دیده بشویند سربسر دیوار

حدیث صورت خوبان چنین مکن خواجو

که پیش صورت او صورتند بر دیوار

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا