🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۷ : بس لابه که بنمودم و دل‌دار نپذرفت

(ثبت: 162619)

بس لابه که بنمودم و دل‌دار نپذرفت

صد بار فغان کردم و یک‌بار نپذرفت

از دست غم هجر به زنهار وصالش

انگشت زنان رفتم و زنهار نپذرفت

گه سینه ز غم سوختم و دوست نبخشود

گه تحفه ز جان ساختم و یار نپذرفت

بس شب که نوان بودم بر درگه وصلش

تا روز مرا در زد و دیدار نپذرفت

گفتم که به مسمار بدوزم در هجرش

بسیار حیل کردم و مسمار نپذرفت

بر دشمن من زر به خروار برافشاند

وز دامن من در به انبار نپذرفت

پذرفت مرا اول و رد کرد به آخر

هان ای دل خاقانی پندار نپذرفت

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا