🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۱ : ای درد تو درمان دل و رنج تو راحت

(ثبت: 163988)

ای درد تو درمان دل و رنج تو راحت

اشکم نمک آب و جگر خسته جراحت

موج ار چه زند لاف تبحر نزند دم

با مردمک چشم من از علم سباحت

یکدم نشود نقش تو از دیده ما دور

زانرو که توئی گوهر دریای ملاحت

دستی ز سر لطف بنه بردل ریشم

زیرا که بود در کف کافی تو راحت

مستسقی درویش که نم در جگرش نیست

او را که دهد قطره‌ئی از بحر سماحت

در مذهب صاحب‌نظران باده مباحست

زینسان که دهد چشم تو فتوای اباحت

از شرم شود غرق عرق صبح جهانتاب

پیش رخ زیبای تو از روی صباحت

در دیدهٔ خورشید چو یک ذره حیا نیست

آید بسر بام تو از راه وقاحت

از پسته تنگت ندهد یکسر مو شرح

خواجو که کند موی شکافی بفصاحت

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا