🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۴ : بیا، کاین دل سر هجران ندارد

(ثبت: 179681)

بیا، کاین دل سر هجران ندارد

بجز وصلت دگر درمان ندارد

به وصل خود دلم را شاد گردان

که خسته طاقت هجران ندارد

بیا، تا پیش روی تو بمیرم

که بی‌تو زندگانی آن ندارد

چگونه بی‌تو بتوان زیست آخر؟

که بی‌تو زیستن امکان ندارد

بمردم ز انتظار روز وصلت

شب هجران مگر پایان ندارد؟

بیا، تا روی خوب تو ببینم

که مهر از ذره رخ پنهان ندارد

ز من بپذیر، جانا، نیم جانی

اگر چه قیمت چندان ندارد

چه باشد گر فراغت والهی را

چنین سرگشته و حیران ندارد؟

وصالت تا ز غم خونم نریزد

عراقی را شبی مهمان ندارد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا