🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۷۲ : هر که در عاشقی قدم نزده است

(ثبت: 162634)

هر که در عاشقی قدم نزده است

بر دل از خون دیده نم نزده است

او چه داند که چیست حالت عشق

که بر او عشق، تیر غم نزده است

عشق را مرتبت نداند آنک

همه جز در وصال کم نزده است

دل و جان باخته است هر دو بهم

گرچه با دل‌ربای دم نزده است

آتش عشق دوست در شب و روز

بجز اندر دلم علم نزده است

یارب این عشق چیست در پس و پیش

هیچ عاشق در حرم نزده است

آه از آن سوخته‌دل بریان

کو بجز در هوات دم نزده است

روز شادیش کس ندید و چه روز

باد شادی قفاش هم نزده است

شادمان آن دل از هوای بتی

که بر او درد و غم رقم نزده است

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا