🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۸۳ : بیمار غمت را، بجز از صبر دوا نیست

(ثبت: 166713)

بیمار غمت را، بجز از صبر دوا نیست

صبرست، دوای من و دردا، که مرا نیست

از هیچ طرف راه ندارم، که ز زلفت

بر هیچ طرف نیست، که دامی، ز بلا نیست

عشق است، میان دل و جان من و بی‌عشق

حقا که میان دل و جان هیچ صفا نیست

زاهد دهدم، توبه، ز روی تو، زهی روی

هیچش، ز خدا شرم و ز روی تو حیا نیست

مهری و وفایی که تو را نیست، مرا هست

صبری و قراری که تو را هست مرا نیست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا