🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۹۶ : رخش با آب و آتش در نقابست

(ثبت: 164023)

رخش با آب و آتش در نقابست

لبش با آتش اندر عین آبست

شکنج طره‌اش برچهره گوئی

که از شب سایبان برآفتابست

لب شیرین او یا جان شیرین

خط مشکین او یا مشگ نابست

عقیقش کاتش اوآب لعلست

عذارش کاب او آتش نقابست

شکردر اهتمام پر طوطیست

قمر در سایهٔ پر غرابست

ز چشمش فتنه بیدارست و چشمش

چو بختم روز و شب در عین خوابست

عقیق اشک من در جام یاقوت

شراب لعل یا لعل مذابست

سر انگشت نگارینت نگارا

بخون جان مشتاقان خضابست

اگر شورم کنی ورتلخ گوئی

چو طوطی شکرت شیرین جوابست

تن خواجو نگر در مهر رویت

که چون تار قصب بر ماهتابست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا