🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز من که خیلی دوستت دارم تو را نمیدانم!😁😁😁 واقعا قلم بینظیر و بی
سلام می دانم می آید نزدیک است سپاس از مهر حضورت در پناه خدا 🌹
سلامشیدا جان سپاس از دعای زیبا و حضور سبزتان بهترین ها را از
من سبزم هنوز به هیبت سحاب های بی سجلی که نشانی مرا، در آواز پرنده ها می جستند سلام
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26640
تعداد مطالب: 2890
تعداد کل نظرات و نقدها:146734
آن زمان کو زلف را سر میبرد
از صبا پیوند عنبر میبرد
در غم زنجیر مشکینش فلک
هر زمان زنجیر دیگر میبرد
در جمال روی او نظارگی
دست را حالی به خنجر میبرد
پس عجب نی گر رگ ایمان ما
نیش آن مژگان کافر میبرد
این عجبتر، کان لب نوشین به لطف
گردنان را سر به شکر میبرد
گفت خاقانی نه مرد درد ماست
زین بهانه آبش از سر میبرد
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
دوستت دارم یعنی زمین خیس دیدگان من قالیچه ی قدمهای توست !! دست تو که مال من
سلام مانا جان این صفحه متعلق به دخترم سارا ست هنوز لینگ را برایش ارسال نکرده
سلام اول از سارا بگویم که نام خواهر من نیز هست و از جانب ایشان
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب سپاسگزارم
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب امیدوارم حالتون خوب باشه و قطعآ انسان در سختی آفریده شده ممنونم بابت
بستن فرم