🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل ۳۳۹ : گردن افراشته‌ام بر فلک از طالع خویش

(ثبت: 165198)

گردن افراشته‌ام بر فلک از طالع خویش

کاین منم با تو گرفته ره صحرا در پیش

عمرها بوده‌ام اندر طلبت چاره کنان

سال‌ها گشته‌ام از دست تو دستان اندیش

پایم امروز فرورفت به گنجینه کام

کامم امروز برآمد به مراد دل خویش

چون میسر شدی ای در ز دریا برتر

چون به دست آمدی ای لقمه از حوصله بیش

افسر خاقان وان گاه سر خاک آلود

خیمه سلطان وان گاه فضای درویش

سعدی ار نوش وصال تو بیابد چه عجب

سال‌ها خورده ز زنبور سخن‌های تو نیش

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا