🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل ۸۵ : با همه مهر و با منش کینست

(ثبت: 164944)

با همه مهر و با منش کینست

چه کنم حظ بخت من اینست

شاید ای نفس تا دگر نکنی

پنجه با ساعدی که سیمینست

ننهد پای تا نبیند جای

هر که را چشم مصلحت بینست

مثل زیرکان و چنبر عشق

طفل نادان و مار رنگینست

دردمند فراق سر ننهد

مگر آن شب که گور بالینست

گریه گو بر هلاک من مکنید

که نه این نوبت نخستینست

لازمست احتمال چندین جور

که محبت هزار چندینست

گر هزارم جواب تلخ دهی

اعتقاد من آن که شیرینست

مرد اگر شیر در کمند آرد

چون کمندش گرفت مسکینست

سعدیا تن به نیستی درده

چاره با سخت بازوان اینست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا