🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
قلبم وارونه می تپد و تو پرت می شوی تا شاهرگ گردن حالا بگو چگونه در ازدحام قدم
طارق خراسانی در ای باخبر ز حال خراب ندارها
ای باخبر ز حال خراب ندارها چیزی بگو به قافله ی خرسوارها با این الاغ لنگ به
طارق خراسانی در تو بهارم شده ای
سلام بر جان طارق مانای عزیز پسر فرهیخته ام سپاس از اینکه به مهر می
طارق خراسانی در تو بهارم شده ای
سلام جناب استاد یغمایی عزیز نظر جناب معصومی لحاظ شد چون بیت را بسیار زیباتر و
مهدی سیدحسینی در ای باخبر ز حال خراب ندارها
درود و سپاس از حضور گرمتون شاد و سلامت باشید 🌷🌷
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26650
تعداد مطالب: 2890
تعداد کل نظرات و نقدها:146815
دارای شرق و غرب که جود و وقار تو
دریا و کوه را همگی برد آب و سنگ
میراند با لطافت طبعت حدیث آب
صد پی برآمد از حسرت پای او به سنگ
میگردد از خجالت قدرت فلک کبود
میآید از حلاوت لطفت شکر به تنگ
معدوم گشت به فتنه به عهدت از آن شدست
پنهان به کنجهای دهان بتان شنگ
گر نیستی صقالت رایت ز آه حلق
بودی گرفته آینه آفتاب زنگ
آنکس که چین و زنگ به شمشیر میگرفت
از بیم تو گرفت رخش چین و تیغ زنگ
خلقت ز رشک در جگر مشک کرد خون
قهرت ز سهم از رخ مریخ برد رنگ
ازراق خلق را سر کلک تو شد ضمان
ابواب فتح را دم رمح تو شد خدنگ
شاها فراق حضرت هوشنگی شما
یکبارگی ربود ز ماه صبر و هوش و هنگ
حرمان خاک پای تو کاب حیات ماست
حقا که کرد شهد حیات مرا شرنگ
تا ز آستان شاه جدا کردم آسمان
با مهر بس به کینم و با آسمان به جنگ
از من سوال کرد خرد کز رکاب شاه
بهر چه باز داشتی ای بی حفاظ چنگ
گفتم ز درد پا و ز سرما، به تاب رفت
گفتا که بس کن این سخن سرد و عذر لنگ
دوری به اختیارگر از قرب آفتاب
جوید فرو رواد عطارد به خاک ننگ
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
سبزه نه گل نه صبح عطر آگینی لبریز سکوت تلخی و غمگینی زد ابر زمستان به سرت
مانا جان این را از صمیم دلم می گویم بابا طارق فدای فرزند
طارق خراسانی در تو بهارم شده ای
سپاس از مدیریت محترم که شعر ویرایش شده با بیت تقدیمی جناب معصومی را سریعا
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
۱- دفتر اول ( زیر سایه ی خورشید ) سالهای ۷۸ و ۷۹ ۲- دفتر دوم (
بستن فرم