🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

قطعه شمارهٔ ۱۵۲ : محیط کوه و قار آفتاب ابر عطا

(ثبت: 167169)

محیط کوه و قار آفتاب ابر عطا

که آسمان بزرگی و اختر دادی

رسوم ظلم و قوانین عدل در عالم

به تیغ و کلک تو برداشتی و بنهادی

ز دست خیل سخایت که عادت کان کرد

نشسته دست گهر در حصار پولادی

خدایگانا یکبارگی بیفتادم

ز ضعف حال و تو با حال من نیفتادی

کنون زمانه که شاگرد رای توست مرا

ز درگه تو جدا می‌کند به استادی

ز خانه‌های عناکب خلل پذیرتر است

مرا سزای اقامت ز سست بنیادی

قبول کرده ازین بنده کش کنی آزاد

به جان خواجه که دیشب نخفتم از شادی

پس از غلامی ده ساله گشته‌ام راضی

به بندگیت به یک سطر خط آزادی

بسان سوسن اگر بنده را کنی آزاد

به صد زبان کنم از بندگیت آزادی

همیشه تا که جهان و جهانیان باشند

پناه و پشت جهان و جهانیان بادی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا