🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

مثنوی : چون بدید این غزل بدین سان خوب

(ثبت: 180148)

چون بدید این غزل بدین سان خوب

ملتفت شد به طالب آن مطلوب

دست یازید و بر گرفت و بخواند

در بد و نیک این سخن می‌راند

چون به آخر رسید خوش بگریست

گفت: بیچاره این عراقی کیست؟

گفتم: ای جان جان، من مسکین

در بیابان عشق گفته‌ام این

گفت: آنگه شود مرا باور

که بدین قافیت یکی دیگر

بر بدیهه بگویی اندر حال

باشد این در فراق و آن ز وصال

آن غزل در فراق جانان بود

وین یکی در وصال باید زود

گفتم: ای مایهٔ سخن گفتن

از تو بنوشتن و ز من گفتن

گفت: کو کاغذ و دوات و قلم؟

دادمش: تا نوشت این غزلم:

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا