🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

(۴) حکایت جواب آن شوریده حال در کار جهان : یکی پرسید آن شوریده جان را

(ثبت: 181525)

یکی پرسید آن شوریده جان را

که چون می‌بینی این کار جهان را

چنین گفت این جهان پُر غم و رنج

بعینه آیدم چون نطعِ شطرنج

گهی آرایشی بیند بصف در

گهی بر هم زنندش چون دو صفدر

یکی را می‌برند از خانهٔ خویش

دگر را می‌نهند آن خانه در پیش

گهی بر شه درآیند از حوالی

بصد زاری کنندش خانه خالی

چنین پیوسته تا آنگه که دانند

که این نطع مزخرف برفشانند

چنان لهو و لعب کردست مغرور

شدی مشغولِ مال و ملک و منشور

تو شهبازی، گشاده کن پر و بال

بپر زین دامگاه لعب اطفال

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا