🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مجدد سپاس از شما و بزرگواریتان باز هم عذر میخوام. ممنون از اشعار زیبایتان🙏🙏🙏🌹🌹🌹
درود .زیبا سرودید .عذر خواهم .جسارتا .در مصرع دوم بیت دوم سهوالقلمی هست .نرسیدن بوده.
درود .بسیار زیبا و خیال انگیز .👏👏
صدیقه پناهنده در هنوز وقتش نیست
درود .زیبا سرودید 👏👏👏
درود .سپاسگزارم .سهو القلم بوده .حتما اصلاح میشود .سپاس از وقتی که گذاشتید .
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147245
دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد
و آبی از دیده میآمد که زمین تر میشد
تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز
همه شب ذکر تو میرفت و مکرر میشد
چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من
گفتی اندر بن مویم سر نشتر میشد
آن نه میبود که دور از نظرت میخوردم
خون دل بود که از دیده به ساغر میشد
از خیال تو به هر سو که نظر میکردم
پیش چشمم در و دیوار مصور میشد
چشم مجنون چو بخفتی همه لیلی دیدی
مدعی بود اگرش خواب میسر میشد
هوش میآمد و میرفت و نه دیدار تو را
میبدیدم نه خیالم ز برابر میشد
گاه چون عود بر آتش دل تنگم میسوخت
گاه چون مجمرهام دود به سر بر میشد
گویی آن صبح کجا رفت که شبهای دگر
نفسی میزد و آفاق منور میشد
سعدیا عقد ثریا مگر امشب بگسیخت
ور نه هر شب به گریبان افق بر میشد
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
در لبخند…
همواره درخت دانش مانا پربار است👏👏
درود بی کران... جناب خراسانی گران ارج😍🌱
بستن فرم