🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
اعضا تایید شده: 1779
تعداد اشعار: 26794
تعداد مطالب: 2907
تعداد کل نظرات و نقدها:147266
بی عشق، آه در جگر روزگار نیست
بی درد، تاب در کمر روزگار نیست
حیرانیان روی عرقناک یار را
پروای بحر پر خطر روزگار نیست
عقل زبون، رعیت این بی مروت است
در ملک بیخودی خبر روزگار نیست
بی چشم زخم، روی به خون شسته من است
رویی که زخمی نظر روزگار نیست
در زیر پوست نیست جهان وجود را
خونی که رزق نیشتر روزگار نیست
خط مسلمی ز علایق گرفته ام
ما را دماغ دردسر روزگار نیست
از چشم مور حرص، شکر خواب برده است
شیرینیی که در شکر روزگار نیست
تا نبض آرمیدگی دل نجسته است
اندیشه ای ز شور و شر روزگار نیست
آب مروتی که جگر سینه چاک اوست
زحمت مکش که در گهر روزگار نیست
آزادگان به ملک جهان دل نبسته اند
این بیضه زیر بال و پر روزگار نیست
آن را که عشق لنگر حیرت به دست داد
پروای بحر پر خطر روزگار نیست
صائب به خاک راه مریز آبروی خویش
چون آب رحم در جگر روزگار نیست
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم