🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اشعار بسیار زیبائی را از قلمتان خواندم و بسیار ممنونم 🌺🌹
درود و ارادت جناب سید حسینی عزیز سپاس از حضور پرمهرتان🙏🙏🙏💐💐💐
درود بر شما 🌹🌹
مهدی سیدحسینی در پدر
درود بر شما 🌹🌹
درود 🌹🌹
اعضا تایید شده: 1779
تعداد اشعار: 26794
تعداد مطالب: 2912
تعداد کل نظرات و نقدها:147277
مالک دینار شب بیدار بود
روز نیز از سوز دل در کار بود
چون بروز آورد شبهای دراز
همچو شبها در گرفت از روز باز
روز و شب صبر وقرارش رفته بود
این چنین کس چون تواند خفته بود
دختری بودش جگر سوز از پدر
گفت آخر شب بخفت و غم مخور
خلق خفته جمله تو چون کوکبی
از چه معنی مینخفتی یک شبی
گفت خفتن نیست درمان پدر
کز شبیخون ترسم ای جان پدر
خواب اگر در شارع سیلی بود
چون شوی بیدار واویلی بود
می ندانم کاین چه مردان بودهاند
کز عمل یک دم نمیآسودهاند
گر ترا یک دم غم ایشانستی
تا ابد درد تو بیدرمانستی
درد ایشان نیست از کسب و عطاست
کی چنان دردی شود از کسب راست
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم