🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

لیست اشعار رباعیات
عنوان شعر خوانش نظرات
رباعی شمارهٔ ۱ : عشقست مرا بهینه‌تر کیش بتا 101
رباعی شمارهٔ ۲ : در دست منت همیشه دامن بادا 116
رباعی شمارهٔ ۳ : عشقا تو در آتش نهادی ما را 82
رباعی شمارهٔ ۴ : آنی که قرار با تو باشد ما را 108
رباعی شمارهٔ ۵ : ای کبک شکار نیست جز باز ترا 108
رباعی شمارهٔ ۶ : هر چند بسوختی به هر باب مرا 111
رباعی شمارهٔ ۷ : چون دوست نمود راه طامات مرا 103
رباعی شمارهٔ ۸ : در منزل وصل توشه‌ای نیست مرا 81
رباعی شمارهٔ ۹ : در دل ز طرب شکفته باغیست مرا 83
رباعی شمارهٔ ۱۰ : اندوه تو دلشاد کند مرجان را 102
رباعی شمارهٔ ۱۱ : کی باشد که ز طلعت دون شما 101
رباعی شمارهٔ ۱۲ : گردی نبرد ز بوسه از افسر ما 80
رباعی شمارهٔ ۱۳ : در دل کردی قصد بداندیشی ما 83
رباعی شمارهٔ ۱۴ : زان سوزد چشم تو زان ریزد آب 73
رباعی شمارهٔ ۱۵ : تا در چشمم نشسته بودی در تاب 92
رباعی شمارهٔ ۱۶ : با دل گفتم: چگونه‌ای، داد جواب 103
رباعی شمارهٔ ۱۷ : گفتی که کیت بینم ای در خوشاب 84
رباعی شمارهٔ ۱۸ : آنکس که ز عابدی در ایام شراب 87
رباعی شمارهٔ ۱۹ : روزاز دورخت بروشنی ماند عجب 100
رباعی شمارهٔ ۲۰ : ای مجلس تو چو بخت نیک اصل طرب 114
رباعی شمارهٔ ۲۱ : لبهات می ست و می بود اصل طرب 105
رباعی شمارهٔ ۲۲ : نیلوفر و لاله هر دو بی‌هیچ سبب 155
رباعی شمارهٔ ۲۳ : تا بشنیدم که گرمی از آتش تب 65
رباعی شمارهٔ ۲۴ : از روی تو و زلف تو روز آمد و شب 98
رباعی شمارهٔ ۲۵ : تا دیده‌ام آن سیب خوش دوست فریب 76
رباعی شمارهٔ ۲۶ : بی‌خوابی شب جان مرا گر چه بکاست 130
رباعی شمارهٔ ۲۷ : ای جان عزیز تن بباید پرداخت 78
رباعی شمارهٔ ۲۸ : آن موی که سوز عاشقان می‌انگیخت 112
رباعی شمارهٔ ۲۹ : در دوستی ای صنم چو دادم دادت 73
رباعی شمارهٔ ۳۰ : ای مانده زمان بنده اندر یادت 148
رباعی شمارهٔ ۳۱ : ای کرده فلک به خون من نامزدت 72
رباعی شمارهٔ ۳۲ : صدبار به بوسه آزمودم پارت 80
رباعی شمارهٔ ۳۳ : ای خواجه محمد ای محامد سیرت 69
رباعی شمارهٔ ۳۴ : زین پس هر چون که داردم دوست رواست 83
رباعی شمارهٔ ۳۵ : خورشید به زیر دام معشوقهٔ ماست 82
رباعی شمارهٔ ۳۶ : بیرون جهان همه درون دل ماست 98
رباعی شمارهٔ ۳۷ : روز از طلبت پردهٔ بیکاری ماست 99
رباعی شمارهٔ ۳۸ : هر باطل را که رهگذر بر گل ماست 91
رباعی شمارهٔ ۳۹ : هجرت به دلم چو آتشی در پیوست 132
رباعی شمارهٔ ۴۰ : دستی که حمایل تو بودی پیوست 104
رباعی شمارهٔ ۴۱ : تا زلف بتم به بند زنجیر منست 82
رباعی شمارهٔ ۴۲ : خواهم که به اندیشه و یارای درست 91
رباعی شمارهٔ ۴۳ : گفتم پس از آنهمه طلبهای درست 90
رباعی شمارهٔ ۴۴ : مستست بتا چشم تو و تیر به دست 119
رباعی شمارهٔ ۴۵ : ای مه تویی از چهار گوهر شده هست 120
رباعی شمارهٔ ۴۶ : چون من به خودی نیامدم روز نخست 84
رباعی شمارهٔ ۴۷ : ای چون گل و مل در به در و دست به دست 77
رباعی شمارهٔ ۴۸ : ای نیست شده ذات تو در پردهٔ هست 87
رباعی شمارهٔ ۴۹ : لشکرگه عشق عارض خرم تست 89
رباعی شمارهٔ ۵۰ : گیرم که چو گل همه نکویی با تست 89
رباعی شمارهٔ ۵۱ : محراب جهان جمال رخسارهٔ تست 106
رباعی شمارهٔ ۵۲ : امروز ببر زانچه ترا پیوندست 96
رباعی شمارهٔ ۵۳ : بر من فلک ار دست جفا گستردست 94
رباعی شمارهٔ ۵۴ : تا جان مرا بادهٔ مهرت سودست 85
رباعی شمارهٔ ۵۵ : در دام تو هر کس که گرفتارترست 88
رباعی شمارهٔ ۵۶ : مژگان و لبش عذر و عذابی دگرست 70
رباعی شمارهٔ ۵۷ : هر خوش پسری را حرکات دگرست 92
رباعی شمارهٔ ۵۸ : هر روز مرا با تو نیازی دگرست 94
رباعی شمارهٔ ۵۹ : در شهر هر آنکسی که او مشهورست 104
رباعی شمارهٔ ۶۰ : غم خوردن این جهان فانی هوسست 141
رباعی شمارهٔ ۶۱ : در دیدهٔ کبر کبریای تو بسست 70
رباعی شمارهٔ ۶۲ : گر گویم جان فدا کنم جان نفسست 77
رباعی شمارهٔ ۶۳ : تا این دل من همیشه عشق اندیش‌ست 91
رباعی شمارهٔ ۶۴ : زین روی که راه عشق راهی تنگ‌ست 99
رباعی شمارهٔ ۶۵ : ار نیست دهان فزونت ار هست کمست 85
رباعی شمارهٔ ۶۶ : تنگی دهن یار ز اندیشه کمست 95
رباعی شمارهٔ ۶۷ : هر روز مرا ز عشق جان انجامت 90
رباعی شمارهٔ ۶۸ : آنجا که سر تیغ ترا یافتن ست 80
رباعی شمارهٔ ۶۹ : آنم که مرا نه دل نه جان و نه تنست 95
رباعی شمارهٔ ۷۰ : برهان محبت نفس سرد منست 81
رباعی شمارهٔ ۷۱ : شبها ز فراق تو دلم پر خونست 103
رباعی شمارهٔ ۷۲ : آن روز که بیش با من او را کینست 61
رباعی شمارهٔ ۷۳ : در مرگ حیات اهل داد و دینست 78
رباعی شمارهٔ ۷۴ : آنکس که سرت برید غمخوار تو اوست 74
رباعی شمارهٔ ۷۵ : آنکس که به یاد او مرا کار نکوست 98
رباعی شمارهٔ ۷۶ : ایام درشت رام بهرام شه‌ست 92
رباعی شمارهٔ ۷۷ : هر چند بلای عشق دشمن کامیست 117
رباعی شمارهٔ ۷۸ : در دام تو هر کس که گرفتارترست 88
رباعی شمارهٔ ۷۹ : چندان چشمم که در غم هجر گریست 70
رباعی شمارهٔ ۸۰ : گویند که راستی چو زر کانیست 84
رباعی شمارهٔ ۸۱ : کمتر ز من ای جان به جهان خاکی نیست 76
رباعی شمارهٔ ۸۲ : اندر عقب دکان قصاب گویست 91
رباعی شمارهٔ ۸۳ : زلفین تو تا بوی گل نوروزیست 112
رباعی شمارهٔ ۸۴ : عقلی که ز لطف دیدهٔ جان پنداشت 59
رباعی شمارهٔ ۸۵ : روزی که رطب داد همی از پیشت 85
رباعی شمارهٔ ۸۶ : نوری که همی جمع نیابی در مشت 96
رباعی شمارهٔ ۸۷ : بس عابد را که سرو بالای تو کشت 60
رباعی شمارهٔ ۸۸ : صد بار رهی بیش به کوی تو شتافت 63
رباعی شمارهٔ ۸۹ : بویی که مرا ز وصل یار آمد رفت 66
رباعی شمارهٔ ۹۰ : ای عالم علم پیشگاه تو برفت 79
رباعی شمارهٔ ۹۱ : رازی که سر زلف تو با باد بگفت 97
رباعی شمارهٔ ۹۲ : چون دید مرا رخانش چون گل بشکفت 66
رباعی شمارهٔ ۹۳ : افلاک به تیر عشق بتوانم سفت 69
رباعی شمارهٔ ۹۴ : تا کی باشم با غم هجران تو جفت 84
رباعی شمارهٔ ۹۵ : در خاک بجستمت چو خور یافتمت 94
رباعی شمارهٔ ۹۶ : ای دیدهٔ روشن سنایی ز غمت 65
رباعی شمارهٔ ۹۷ : از ظلمت چون گرفته ما هم ز غمت 87
رباعی شمارهٔ ۹۸ : دل خسته و زار و ناتوانم ز غمت 75
رباعی شمارهٔ ۹۹ : هر چند دلم بیش کشد بار غمت 86
رباعی شمارهٔ ۱۰۰ : سرو چمنی یاد نیاید ز منت 77
رباعی شمارهٔ ۱۰۱ : زین رفتن جان ربای درد افزایت 84
رباعی شمارهٔ ۱۰۲ : آتش در زن ز کبریا در کویت 102
رباعی شمارهٔ ۱۰۳ : هستی تو سزای این و صد چندین رنج 102
رباعی شمارهٔ ۱۰۴ : اندر همه عمر من بسی وقت صبوح 85
رباعی شمارهٔ ۱۰۵ : هر جاه ترا بلندی جوزا باد 88
رباعی شمارهٔ ۱۰۶ : ای شاخ تو اقبال و خرد بارت باد 79
رباعی شمارهٔ ۱۰۷ : گوشت سوی عاقلان غافل‌وش باد 83
رباعی شمارهٔ ۱۰۸ : زلفینانت همیشه خم در خم باد 94
رباعی شمارهٔ ۱۰۹ : نور بصرم خاک قدمهای تو باد 75
رباعی شمارهٔ ۱۱۰ : اصل همه شادی از دل شاد تو باد 91
رباعی شمارهٔ ۱۱۱ : از کبر چو من طبع تو بگریخته باد 93
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ : گردی که ز دیوار تو برباید باد 69
رباعی شمارهٔ ۱۱۳ : کاری که نه کار تست ناساخته باد 97
رباعی شمارهٔ ۱۱۴ : چشمم ز فراق تو جهانسوز مباد 67
رباعی شمارهٔ ۱۱۵ : آن را شایی که باشم از عشق تو شاد 81
رباعی شمارهٔ ۱۱۶ : آن به که کنم یاد تو ای حور نژاد 75
رباعی شمارهٔ ۱۱۷ : ما را بجز از تو عالم افروز مباد 64
رباعی شمارهٔ ۱۱۸ : در دیدهٔ خصم نیک روی تو مباد 74
رباعی شمارهٔ ۱۱۹ : آب از اثر عارض تو می گردد 88
رباعی شمارهٔ ۱۲۰ : تن در غم تو در آب منزل دارد 81
رباعی شمارهٔ ۱۲۱ : هجر تو خوشست اگر چه زارم دارد 72
رباعی شمارهٔ ۱۲۲ : از روی تو دیده‌ها جمالی دارد 66
رباعی شمارهٔ ۱۲۳ : با هجر تو بنده دل خمین می‌دارد 62
رباعی شمارهٔ ۱۲۴ : ای صورت تو سکون دلها چو خرد 87
رباعی شمارهٔ ۱۲۵ : گه جفت صلاح باشم و یار خرد 101
رباعی شمارهٔ ۱۲۶ : من چون تو نیابم تو چو من یابی صد 64
رباعی شمارهٔ ۱۲۷ : روزی که بود دلت ز جانان پر درد 90
رباعی شمارهٔ ۱۲۸ : گر خاک شوم چو باد بر من گذرد 91
رباعی شمارهٔ ۱۲۹ : بر رهگذر دوست کمین خواهم کرد 52
رباعی شمارهٔ ۱۳۰ : از دور مرا بدید لب خندان کرد 98
رباعی شمارهٔ ۱۳۱ : سودای توام بی‌سر و بی‌سامان کرد 76
رباعی شمارهٔ ۱۳۲ : روزی که سر از پرده برون خواهی کرد 106
رباعی شمارهٔ ۱۳۳ : چون چهرهٔ تو ز گریه باشد پر درد 70
رباعی شمارهٔ ۱۳۴ : گفتا که به گرد کوی ما خیره مگرد 106
رباعی شمارهٔ ۱۳۵ : منگر تو بدانکه ذوفنون آید مرد 90
رباعی شمارهٔ ۱۳۶ : رو گرد سراپردهٔ اسرار مگرد 88
رباعی شمارهٔ ۱۳۷ : آن بت که دل مرا فرا چنگ آورد 74
رباعی شمارهٔ ۱۳۸ : بس دل که غم سود و زیان تو خورد 84
رباعی شمارهٔ ۱۳۹ : هر کو به جهان راه قلندر گیرد 70
رباعی شمارهٔ ۱۴۰ : چون پوست کشد کارد به دندان گیرد 79
رباعی شمارهٔ ۱۴۱ : این اسب قلندری نه هر کس تازد 102
رباعی شمارهٔ ۱۴۲ : گبری که گرسنه شد به نانی ارزد 78
رباعی شمارهٔ ۱۴۳ : بادی که ز کوی آن نگارین خیزد 83
رباعی شمارهٔ ۱۴۴ : ای آنکه برت مردم بد، دد باشد 80
رباعی شمارهٔ ۱۴۵ : دشنام که از لب تو مهوش باشد 86
رباعی شمارهٔ ۱۴۶ : تو شیردلی شکار تو دل باشد 94
رباعی شمارهٔ ۱۴۷ : این ضامن صبر من خجل خواهد شد 84
رباعی شمارهٔ ۱۴۸ : در راه قلندری زیان سود تو شد 91
رباعی شمارهٔ ۱۴۹ : بالای بتان چاکر بالای تو شد 82
رباعی شمارهٔ ۱۵۰ : از فقر نشان نگر که در عود آمد 75
رباعی شمارهٔ ۱۵۱ : در هجر توام قوت یک آه نماند 88
رباعی شمارهٔ ۱۵۲ : نارفته به کوی صدق در گامی چند 64
رباعی شمارهٔ ۱۵۳ : نقاش که بر نقش تو پرگار افگند 64
رباعی شمارهٔ ۱۵۴ : مرغان که خروش بی‌نهایت کردند 59
رباعی شمارهٔ ۱۵۵ : ای گل نه به سیم اگر به جانت بخرند 76
رباعی شمارهٔ ۱۵۶ : این بی‌ریشان که سغبهٔ سیم و زرند 70
رباعی شمارهٔ ۱۵۷ : سیمرغ نه‌ای که بی تو نام تو برند 87
رباعی شمارهٔ ۱۵۸ : سادات به یک بار همه مهجورند 60
رباعی شمارهٔ ۱۵۹ : با یاد تو جام زهر چون نوش کشند 80
رباعی شمارهٔ ۱۶۰ : تا عشق قد تو همچو چنبر نکند 84
رباعی شمارهٔ ۱۶۱ : عشق تو کرای شادی و غم نکند 95
رباعی شمارهٔ ۱۶۲ : بسیار مگو دلا که سودی نکند 67
رباعی شمارهٔ ۱۶۳ : یک دم سر زلف خویش پر خم نکند 82
رباعی شمارهٔ ۱۶۴ : عشاق اگر دو کون پیش تو نهند 105
رباعی شمارهٔ ۱۶۵ : عشق و غم تو اگر چه بی‌دادانند 71
رباعی شمارهٔ ۱۶۶ : آنها که اسیر عشق دلدارانند 79
رباعی شمارهٔ ۱۶۷ : آنها که درین حدیث آویخته‌اند 77
رباعی شمارهٔ ۱۶۸ : دیده ز فراق تو زیان می‌بیند 88
رباعی شمارهٔ ۱۶۹ : آن روز که مهر کار گردون زده‌اند 93
رباعی شمارهٔ ۱۷۰ : تا در طلب مات همی کام بود 98
رباعی شمارهٔ ۱۷۱ : آن ذات که پروردهٔ اسرار بود 72
رباعی شمارهٔ ۱۷۲ : هر بوده که او ز اصل نابود بود 83
رباعی شمارهٔ ۱۷۳ : دل بندهٔ عاشقی تن آزاد چه سود باشد 82
رباعی شمارهٔ ۱۷۴ : زن، زن ز وفا شود ز زیور نشود 73
رباعی شمارهٔ ۱۷۵ : ترسم که دل از وصل تو خرم نشود 86
رباعی شمارهٔ ۱۷۶ : یک روز دلت به مهر ما نگراید 63
رباعی شمارهٔ ۱۷۷ : آنی که فدای تو روان می‌باید 79
رباعی شمارهٔ ۱۷۸ : گاهی فلکم گریستن فرماید 68
رباعی شمارهٔ ۱۷۹ : روزی که بتم ز فوطه رخ بنماید 79
رباعی شمارهٔ ۱۸۰ : مردی که به راه عشق جان فرساید 97
رباعی شمارهٔ ۱۸۱ : آن باید آن که مرد عاشق آید 93
رباعی شمارهٔ ۱۸۲ : آن عنبر نیم تاب در هم نگرید 91
رباعی شمارهٔ ۱۸۳ : دی بنده چو آن لالهٔ خندان تو دید 74
رباعی شمارهٔ ۱۸۴ : اکنون که سیاهی ای دل چون خورشید 108
رباعی شمارهٔ ۱۸۵ : ای دیدن تو راحت جانم جاوید 79
رباعی شمارهٔ ۱۸۶ : ای خورشیدی که نورت از روی امید 131
رباعی شمارهٔ ۱۸۷ : یک ذره نسیم خاک پایت بوزید 84
رباعی شمارهٔ ۱۸۸ : گویی که من از بلعجبی دارم عار 89
رباعی شمارهٔ ۱۸۹ : چون از اجل تو دید بر لوح آثار 71
رباعی شمارهٔ ۱۹۰ : نازان و گرازان به وثاق آمد یار 88
رباعی شمارهٔ ۱۹۱ : از غایت بی‌تکلفی ما در هر کار 80
رباعی شمارهٔ ۱۹۲ : نه چرخ به کام ما بگردد یک بار 97
رباعی شمارهٔ ۱۹۳ : بخت و دل من ز من برآورد دمار 62
رباعی شمارهٔ ۱۹۴ : ای گشته چو ماه و همچو خورشید سمر 78
رباعی شمارهٔ ۱۹۵ : ای روی تو رخشنده‌تر از قبلهٔ گبر 72
رباعی شمارهٔ ۱۹۶ : آن کس که چو او نبود در دهر دگر 96
رباعی شمارهٔ ۱۹۷ : بازی بنگر عشق چه کردست آغاز 116
رباعی شمارهٔ ۱۹۸ : هرگز دل من به آشکارا و به راز 86
رباعی شمارهٔ ۱۹۹ : اول تو حدیث عشق کردی آغاز 102
رباعی شمارهٔ ۲۰۰ : از عشق تو ای صنم به شبهای دراز 60
رباعی شمارهٔ ۲۰۱ : خوشخو شده بود آن صنم قاعده‌ساز 97
رباعی شمارهٔ ۲۰۲ : نادیده ترا چو راه را کردم باز 80
رباعی شمارهٔ ۲۰۳ : خواهی که ترا روی دهد صرف نیاز 83
رباعی شمارهٔ ۲۰۴ : عقلی که همیشه با روانی دمساز 80
رباعی شمارهٔ ۲۰۵ : شب گشت ز هجران دل فروزم روز 89
رباعی شمارهٔ ۲۰۶ : ای گلبن نابسوده او باش هنوز 93
رباعی شمارهٔ ۲۰۷ : آسیمه سران بی‌نواییم هنوز 76
رباعی شمارهٔ ۲۰۸ : بر چرخ نهاده پای بستیم هنوز 112
رباعی شمارهٔ ۲۰۹ : ای در سر زلف تو صبا عنبر بیز 88
رباعی شمارهٔ ۲۱۰ : درد دلم از طبیب بیهوده مپرس 86
رباعی شمارهٔ ۲۱۱ : ای دیده ز هر طرف که برخیزد خس 74
رباعی شمارهٔ ۲۱۲ : خواندیم گرسنه ما ز دل یار هوس 73
رباعی شمارهٔ ۲۱۳ : ای چون هستی برده دل من به هوس 63
رباعی شمارهٔ ۲۱۴ : ای من به تو زنده همچو مردم به نفس 77
رباعی شمارهٔ ۲۱۵ : اندر طلبت هزار دل کرد هوس 73
رباعی شمارهٔ ۲۱۶ : شمعی که چو پروانه بود نزد تو کس 60
رباعی شمارهٔ ۲۱۷ : بادی که بیاوری به ما جان چو نفس 92
رباعی شمارهٔ ۲۱۸ : ای تن وطن بلای آن دلکش باش 88
رباعی شمارهٔ ۲۱۹ : ای گشته دل و جان من از عشق تو لاش 84
رباعی شمارهٔ ۲۲۰ : با من ز دریچه‌ای مشبک دلکش 113
رباعی شمارهٔ ۲۲۱ : ای عارض گل پوش سمن پاش تو خوش 84
رباعی شمارهٔ ۲۲۲ : بر طرف قمر نهاده مشک و شکرش 91
رباعی شمارهٔ ۲۲۳ : چون نزد رهی درآیی ای دلبر کش 70
رباعی شمارهٔ ۲۲۴ : نی آب دو چشم داری ای حورافش 89
رباعی شمارهٔ ۲۲۵ : با سینهٔ این و آن چه گویی غم خویش 91
رباعی شمارهٔ ۲۲۶ : می بر کف گیر و هر دو عالم بفروش 79
رباعی شمارهٔ ۲۲۷ : ای برده دل من چو هزاران درویش 68
رباعی شمارهٔ ۲۲۸ : گه در پی دین رویم و گه در پی کیش 74
رباعی شمارهٔ ۲۲۹ : هر چند بود مردم دانا درویش 81
رباعی شمارهٔ ۲۳۰ : دی آمدنی به حیرت از منزل خویش 91
رباعی شمارهٔ ۲۳۱ : آراست بهار کوی و دروازهٔ خویش 86
رباعی شمارهٔ ۲۳۲ : از عشق تو ای سنگدل کافر کیش 62
رباعی شمارهٔ ۲۳۳ : معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع 77
رباعی شمارهٔ ۲۳۴ : از یار وفا مجوی کاندر هر باغ 83
رباعی شمارهٔ ۲۳۵ : نیکوتری از آب روان اندر باغ 71
رباعی شمارهٔ ۲۳۶ : نادیده من از عشق تو یک روز فراغ 73
رباعی شمارهٔ ۲۳۷ : ای بیماری سرو ترا کرده کناغ 92
رباعی شمارهٔ ۲۳۸ : در راه تو ار سود و زیانم فارغ 90
رباعی شمارهٔ ۲۳۹ : تا دید هوات در دلم غایت عشق 81
رباعی شمارهٔ ۲۴۰ : بر سین سریر سر سپاه آمد عشق 108
رباعی شمارهٔ ۲۴۱ : جز من به جهان نبود کس در خور عشق 86
رباعی شمارهٔ ۲۴۲ : تحویل کنم نام خود از دفتر عشق 111
رباعی شمارهٔ ۲۴۳ : جز تیر بلا نبود در ترکش عشق 76
رباعی شمارهٔ ۲۴۴ : گویند که کرده‌ای دلت بردهٔ عشق 76
رباعی شمارهٔ ۲۴۵ : کی بسته کند عقل سراپردهٔ عشق 73
رباعی شمارهٔ ۲۴۶ : چشمی دارم ز اشک پیمانهٔ عشق 92
رباعی شمارهٔ ۲۴۷ : خورشید سما بسوزد از سایهٔ عشق 103
رباعی شمارهٔ ۲۴۸ : آن روز که شیر خوردم از دایهٔ عشق 87
رباعی شمارهٔ ۲۴۹ : کردی تو پریر آب وصل از رخ پاک 80
رباعی شمارهٔ ۲۵۰ : ای آصف این زمانه از خاطر پاک 73
رباعی شمارهٔ ۲۵۱ : زین پیش به شبهای سیاه شبه‌ناک 95
رباعی شمارهٔ ۲۵۲ : ناید به کف آن زلف سمن مال به مال 95
رباعی شمارهٔ ۲۶۱ : بر دل ز غم فراق داغی دارم 95
رباعی شمارهٔ ۲۵۳ : هر چند شدم ز عش تو خوار و خجل 68
رباعی شمارهٔ ۲۵۴ : ای عهد تو عهد دوستان سر پل 88
رباعی شمارهٔ ۲۵۵ : از گفتهٔ بد گوی تو چون هر عاقل 54
رباعی شمارهٔ ۲۵۶ : با چهرهٔ آن نگار خندان ای گل 65
رباعی شمارهٔ ۲۵۷ : ای عمر عزیز داده بر باد ز جهل 110
رباعی شمارهٔ ۲۵۸ : در عشق تو خفته همچو ابروی توام 85
رباعی شمارهٔ ۲۵۹ : از روی عتاب اگر چه گویی سردم 70
رباعی شمارهٔ ۲۶۰ : بسیار ز عاشقیت غمها خوردم 92
رباعی شمارهٔ ۲۶۲ : هر بار ز دیده از تو در تیمارم 86
رباعی شمارهٔ ۲۶۳ : هر روز به درد از تو نویدی دارم 64
رباعی شمارهٔ ۲۶۴ : نامت پس ازین یارا به اسم دارم 88
رباعی شمارهٔ ۲۶۵ : در خوابگه از دل شب آتش بیزم 156
رباعی شمارهٔ ۲۶۶ : چون در غم آن نگار سرکش باشم 72
رباعی شمارهٔ ۲۶۷ : گفتم خود را ز خس نگهدار ای چشم 63
رباعی شمارهٔ ۲۶۸ : افسرده شد از دم دهانم دم چشم 79
رباعی شمارهٔ ۲۶۹ : گر با فلکم کنی برابر بیشم 82
رباعی شمارهٔ ۲۸۲ : از آمدنم فزود رنج بدنم 84
رباعی شمارهٔ ۲۷۰ : روز آمد و برکشید خورشید علم 76
رباعی شمارهٔ ۲۷۱ : تیغ از کف و بازوی تو ای فخر امم 92
رباعی شمارهٔ ۲۷۲ : چون گل صنما جامه به صد جا چاکم 82
رباعی شمارهٔ ۲۷۳ : با دولت حسن دوست اندر جنگم 63
رباعی شمارهٔ ۲۷۴ : ای بسته به تو مهر و وفا یک عالم 83
رباعی شمارهٔ ۲۷۵ : ای گشته فراق تو غم‌افزای دلم 71
رباعی شمارهٔ ۲۷۶ : پر شد ز شراب عشق جانا جامم 89 2
رباعی شمارهٔ ۲۷۷ : یک بوسه بر آن لبان خندان نزنم 61
رباعی شمارهٔ ۲۷۸ : بی وصل تو زندگانی ای مه چکنم 95
رباعی شمارهٔ ۲۷۹ : گیرم ز غمت جان و خرد پیر کنم 94
رباعی شمارهٔ ۲۸۰ : دارد پشتم ز وعدهٔ خام تو خم 78
رباعی شمارهٔ ۲۸۱ : ای چون شکن زلف تو پشتم خم خم 84
رباعی شمارهٔ ۲۸۳ : با ابر همیشه در عتابش بینم 85
رباعی شمارهٔ ۲۸۴ : فتحی که به آمدنت منصور شوم 73
رباعی شمارهٔ ۲۸۵ : در وصل شب و روز شمردیم بهم 81
رباعی شمارهٔ ۲۸۶ : مجرم رخ تو که ما بدو آساییم 105
رباعی شمارهٔ ۲۸۷ : چوبی بودم بود به گل در پایم 91
رباعی شمارهٔ ۲۸۸ : گفتم که مگر دل ز تو برداشته‌ایم 84
رباعی شمارهٔ ۲۸۹ : چون می دانی همه ز خاک و آبیم 92
رباعی شمارهٔ ۲۹۰ : یک چند در اسلام فرس تاخته‌ایم 97
رباعی شمارهٔ ۲۹۱ : راحت همه از غمی برانداخته‌ایم 57
رباعی شمارهٔ ۲۹۲ : از دیده درم خرید روی تو شدیم 86
رباعی شمارهٔ ۲۹۳ : ما شربت هجر تو چشیدیم و شدیم 86
رباعی شمارهٔ ۲۹۴ : زان یک نظر نهان که ما دزدیدیم 85
رباعی شمارهٔ ۲۹۵ : کاری که نه با تو بی‌نظام انگاریم 116
رباعی شمارهٔ ۲۹۶ : تا ظن نبری که از تو آگاه‌تریم 84
رباعی شمارهٔ ۲۹۷ : مانندهٔ باد اگر چه بی‌پا و سریم 80
رباعی شمارهٔ ۲۹۸ : با خوی بد تو گر چه در پرخاشیم 82
رباعی شمارهٔ ۲۹۹ : ای روی تو پاکیزه‌تر از کف کلیم 74
رباعی شمارهٔ ۳۰۰ : قائم به خودی از آن شب و روز مقیم 118
رباعی شمارهٔ ۳۰۱ : قلاشانیم و لاابالی حالیم 98
رباعی شمارهٔ ۳۰۲ : هستیم ز بندگیت ما شاد ای جان 156
رباعی شمارهٔ ۳۰۳ : اکنون که ز دونی ای جهان گذران 101
رباعی شمارهٔ ۳۰۴ : عقلی که خلاف تو گزیدن نتوان 89
رباعی شمارهٔ ۳۰۵ : یک شب غم هجران تو ای جان جهان 96
رباعی شمارهٔ ۳۰۶ : گه سوی من آیی از لطیفی پویان 100
رباعی شمارهٔ ۳۰۷ : آزار ترا گرچه نهادم گردن 76
رباعی شمارهٔ ۳۰۸ : اندر دریا نهنگ باید بودن 108
رباعی شمارهٔ ۳۰۹ : در بند بلای آن بت کش بودن 89
رباعی شمارهٔ ۳۱۰ : تا چند ز سودای جهان پیمودن 89
رباعی شمارهٔ ۳۱۱ : ای دیده ز هر طرف که برخیزد خس 124
رباعی شمارهٔ ۳۱۲ : گر شاد نخواهی این دلم شاد مکن 74
رباعی شمارهٔ ۳۱۳ : فرمان حسود فتنه‌انگیز مکن 76
رباعی شمارهٔ ۳۱۴ : تا با خودی ارچه همنشینی با من 95
رباعی شمارهٔ ۳۱۵ : گه بردوزی به دامنم بر دامن 70
رباعی شمارهٔ ۳۱۶ : اکنون که ستد هوای تو داد از من 84
رباعی شمارهٔ ۳۱۷ : گه یار شوی تو با ملامت‌گر من 87
رباعی شمارهٔ ۳۱۸ : با من شب و روز گرم بودی به سخن 81
رباعی شمارهٔ ۳۱۹ : ای چون گل نوشکفته برطرف چمن 86
رباعی شمارهٔ ۳۲۰ : پندی دهمت اگر پذیری ای تن 73
رباعی شمارهٔ ۳۲۱ : ای یار قلندر خراباتی من 77
رباعی شمارهٔ ۳۲۲ : گر کرده بدی تو آزمون دل من 71
رباعی شمارهٔ ۳۲۳ : بد کمتر ازین کن ای بت سیمین‌تن 72
رباعی شمارهٔ ۳۲۴ : ای شاه چو لاله دارد از تو دشمن 79
رباعی شمارهٔ ۳۲۵ : بی تیر غمت پشت کمان دارم من 67
رباعی شمارهٔ ۳۲۶ : غمهای تو در میان جان دارم من 72
رباعی شمارهٔ ۳۲۷ : بختی نه که با دوست درآمیزم من 92
رباعی شمارهٔ ۳۲۸ : ای بی سببی همیشه آزردهٔ من 87
رباعی شمارهٔ ۳۲۹ : چون آمد شد بریدم از کوی تو من 82
رباعی شمارهٔ ۳۳۰ : از عشوهٔ چرخ در امانم ز تو من 78
رباعی شمارهٔ ۳۳۱ : دلها همه آب گشت و جانها همه خون 119
رباعی شمارهٔ ۳۳۲ : در جنب گرانی تو ای نوشتکین 108
رباعی شمارهٔ ۳۳۳ : بهرام دواند هر دو جویندهٔ کین 83
رباعی شمارهٔ ۳۳۴ : پار ارچه نمی‌کرد چو کفرم تمکین 68
رباعی شمارهٔ ۳۳۵ : آب ارچه نمی‌رود به جویم با تو 82
رباعی شمارهٔ ۳۳۶ : ای طالع سعد روح فرخنده به تو 85
رباعی شمارهٔ ۳۳۷ : ای قامت سرو گشته کوتاه به تو 83
رباعی شمارهٔ ۳۳۸ : آنی که عدو چو برگ بیدست از تو 78
رباعی شمارهٔ ۳۳۹ : بی آنکه به کس رسید پیوند از تو 66
رباعی شمارهٔ ۳۴۰ : جز گرد دلم گشت نداند غم تو 84
رباعی شمارهٔ ۳۴۱ : ای مفلس ما ز مجلس خرم تو 69
رباعی شمارهٔ ۳۴۲ : ای بی تو دلیل اشهب و ادهم تو 71
رباعی شمارهٔ ۳۴۳ : چون موی شدم ز رشک پیراهن تو 115
رباعی شمارهٔ ۳۴۴ : دل سوخته شد در تف اندیشهٔ تو 89
رباعی شمارهٔ ۳۴۵ : ای زلف و رخ تو مایهٔ پیشهٔ تو 80
رباعی شمارهٔ ۳۴۶ : ای همت صد هزار کس در پی تو 104
رباعی شمارهٔ ۳۴۷ : دل کیست که گوهری فشاند بی تو 75
رباعی شمارهٔ ۳۴۸ : چون آتش تیز بی‌قرارم بی تو 99
رباعی شمارهٔ ۳۴۹ : ای عقل اگر چند شریفی دون شو 97
رباعی شمارهٔ ۳۵۰ : اندر ره عشق دلبران صادق کو 97
رباعی شمارهٔ ۳۵۱ : باز آن پسر چه زنخ خوش زن کو 98
رباعی شمارهٔ ۳۵۲ : ای معتبران شهر والیتان کو 79
رباعی شمارهٔ ۳۵۳ : گفتی گله کرده‌ای ز من با که و مه 69
رباعی شمارهٔ ۳۵۴ : ما ذات نهاده بر صفاتیم همه 86
رباعی شمارهٔ ۳۵۵ : گر بدگویی ترا بدی گفت ای ماه 79
رباعی شمارهٔ ۳۵۶ : از بهر یکی بوس به دو ماه ای ماه 78
رباعی شمارهٔ ۳۵۷ : با من ز دریچه‌ای مشبک دلخواه 88
رباعی شمارهٔ ۳۵۸ : زین عالم بی وفا بپردازی به 85
رباعی شمارهٔ ۳۵۹ : گر تو به صلاح خویش کم نازی به 71
رباعی شمارهٔ ۳۶۰ : جز یاد تو دل بهر چه بستم توبه 122
رباعی شمارهٔ ۳۶۱ : با من دو هزار عشوه بفروخته‌ای 76
رباعی شمارهٔ ۳۶۲ : در جامه و فوطه سخت خرم شده‌ای 85
رباعی شمارهٔ ۳۶۳ : ای آنکه تو رحمت خدایی شده‌ای 55
رباعی شمارهٔ ۳۶۴ : تا نقطهٔ خال مشک بر رخ زده‌ای 67
رباعی شمارهٔ ۳۶۵ : هر چند به دلبری کنون آمده‌ای 84
رباعی شمارهٔ ۳۶۶ : در حسن چو عشق نادرست آمده‌ای 86
رباعی شمارهٔ ۳۶۷ : خشنودی تو بجویم ای مولایی 84
رباعی شمارهٔ ۳۶۸ : چون نار اگرم فروختن فرمایی 123
رباعی شمارهٔ ۳۶۹ : گفتم که ببرم از تو ای بینایی 95
رباعی شمارهٔ ۳۷۰ : ای سوسن آزاد ز بس رعنایی 105
رباعی شمارهٔ ۳۷۱ : تا تو ز درون وفای او می‌جویی 87
رباعی شمارهٔ ۳۷۲ : غم کی خورد آنکه شادمانیش تویی 98 2
رباعی شمارهٔ ۳۷۳ : بیزار شو از خود که زیان تو تویی 85
رباعی شمارهٔ ۳۷۴ : مردی که برای دین سوارست تویی 84
رباعی شمارهٔ ۳۷۵ : چون حمله دهی نیک سوارا که تویی 68
رباعی شمارهٔ ۳۷۶ : خود ماه بود چنین منور که تویی 78
رباعی شمارهٔ ۳۷۷ : روشن‌تر از آفتاب و ماهی گویی 101
رباعی شمارهٔ ۳۷۸ : جایی که نمودی آن رخ روح‌افزای 97
رباعی شمارهٔ ۳۷۹ : با خصم تو از پی تو ای دهر آرای 71
رباعی شمارهٔ ۳۸۰ : در عشق تو ای شکر لب روح افزای 57
رباعی شمارهٔ ۳۸۱ : خود را چو عطا دهی فراوان مستای 87
رباعی شمارهٔ ۳۸۲ : در پیش خودم همی کنی آنجابی 79
رباعی شمارهٔ ۳۸۳ : شب را سلب روز فروزان کردی 90
رباعی شمارهٔ ۳۸۴ : صد چشمه ز چشم من براندی و شدی 84
رباعی شمارهٔ ۳۸۵ : ای رفته و دل برده چنین نپسندی 62
رباعی شمارهٔ ۳۸۶ : ای دل منیوش از آن صنم دلداری 81
رباعی شمارهٔ ۳۸۷ : در هر خم زلف مشکبیزی داری 64
رباعی شمارهٔ ۳۸۸ : زان چشم چو نرگس که به من در نگری 68
رباعی شمارهٔ ۳۸۹ : گیرم که غم هجر وصالم نخوری 59
رباعی شمارهٔ ۳۹۰ : از نکتهٔ فاضلان به اندام‌تری 68
رباعی شمارهٔ ۳۹۱ : گفتی که چو راه آشنایی گیری 77
رباعی شمارهٔ ۳۹۲ : باشد همه را چو بر ستارهٔ سحری 122
رباعی شمارهٔ ۳۹۳ : راهی که به اندیشهٔ دل می‌سپری 110
رباعی شمارهٔ ۳۹۴ : هست از دم من همیشه چرخ اندر دی 99
رباعی شمارهٔ ۳۹۵ : چون بلبل داریم برای بازی 93
رباعی شمارهٔ ۳۹۶ : گشتم ز غم فراق دیبا دوزی 70
رباعی شمارهٔ ۳۹۷ : در هجر تو گر دلم گراید به خسی 78
رباعی شمارهٔ ۳۹۸ : تا هشیاری به طعم مستی نرسی 93
رباعی شمارهٔ ۳۹۹ : در خدمت ما اگر زمانی باشی 62
رباعی شمارهٔ ۴۰۰ : تا چند ز جان مستمند اندیشی 90
رباعی شمارهٔ ۴۰۱ : ای عود بهشت فعل بیدی تا کی 75
رباعی شمارهٔ ۴۰۲ : بیداد تو بر جان سنایی تا کی 62
رباعی شمارهٔ ۴۰۳ : گر دنیا را به خاشه‌ای داشتمی 75
رباعی شمارهٔ ۴۰۴ : می خور که ظریفان جهان را دردی 59
رباعی شمارهٔ ۴۰۵ : گر آمدنم ز من بدی نامدمی 76
رباعی شمارهٔ ۴۰۶ : گر من سر ناز هر خسی داشتمی 86
رباعی شمارهٔ ۴۰۷ : گر من چو تو سنگین دل و ناخوش خومی 87
رباعی شمارهٔ ۴۰۸ : ای شمع ترا نگفتم از نادانی 88
رباعی شمارهٔ ۴۰۹ : ای آنکه مرا به جای عقل و جانی 64
رباعی شمارهٔ ۴۱۰ : پرسی که ز بهر مجلس افروختنی 267
رباعی شمارهٔ ۴۱۱ : یک روز نباشد که تو با کبر و منی 84
رباعی شمارهٔ ۴۱۵ : گیرم که مقدم مقالات شوی 113
رباعی شمارهٔ ۴۱۲ : گفتم چو لبی بوسه ده‌ای بی‌معنی 97
رباعی شمارهٔ ۴۱۳ : تا مخرقه و راندهٔ هر در نشوی 85
رباعی شمارهٔ ۴۱۴ : جز راه قلندر و خرابات مپوی 110
رباعی شمارهٔ ۴۱۶ : با هر تاری سوخته چون پود شوی 94
رباعی شمارهٔ ۴۱۷ : بر خاک نهم پیش تو سر گر خواهی 83
رباعی شمارهٔ ۴۱۸ : تا کی ز غم جهان امانی خواهی 58
رباعی شمارهٔ ۴۱۹ : از خلق ز راه تیز گوشی نرهی 151
رباعی شمارهٔ ۴۲۰ : تا شد صنما عشق تو همراه رهی 102
رباعی شمارهٔ ۴۲۱ : ای شور چو آب کامه و تلخ چو می 78