🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

لیست اشعار رباعیات
عنوان شعر خوانش نظرات
رباعی شمارهٔ ۱ : آمد سحری ندا ز میخانه ما 934 1
رباعی شمارهٔ ۲ : ای آنکه تو طالب خدایی به خود آ 100
رباعی شمارهٔ ۳ : با باد، دلم گفت که بادا بادا 121
رباعی شمارهٔ ۴ : جز نقش تو در نظر نیامد مارا 333
رباعی شمارهٔ ۵ : از عهد و وفا هیچ خبر نیست تو را 104
رباعی شمارهٔ ۶ : با طبع لطیف از در لطف در آ 107
رباعی شمارهٔ ۷ : گفتم که مگر به اتفاق اصحاب 164
رباعی شمارهٔ ۸ : درد آمد و گرد من ز هر سو بنشست 121 1
رباعی شمارهٔ ۹ : اشکم ز رخ تو لاله رنگ آمده است 106
رباعی شمارهٔ ۱۰ : من با کمر تو در میان کردم دست 134
رباعی شمارهٔ ۱۱ : دیدیم که این دایره بی سر و بن 89
رباعی شمارهٔ ۱۲ : تا با شدم این جان گرامی در تن، 93
رباعی شمارهٔ ۱۳ : بیماری شمع بین و آن مردن او 138
رباعی شمارهٔ ۱۴ : یاقوت لبا، لعل بدخشانی کو؟ 122
رباعی شمارهٔ ۱۵ : این ابر نگر خیمه بر افلاک زده 95
رباعی شمارهٔ ۱۶ : ای سایه سنبلت سمن پرورده، 126
رباعی شمارهٔ ۱۷ : در رشته دندان تو ای غیرت مه 105
رباعی شمارهٔ ۱۸ : دیدم صنمی خراب و مست افتاده 99
رباعی شمارهٔ ۱۹ : ای سکه‌ای از خاک درت بر هر وجه 77
رباعی شمارهٔ ۲۰ : چون حال دل من ز غمت گشت تباه 120
رباعی شمارهٔ ۲۱ : با منعم خود برون منه پای ز راه 95
رباعی شمارهٔ ۲۲ : ای بس که شکست و باز بستم توبه 120
رباعی شمارهٔ ۲۳ : ای دوست کجائی و کجائی که نئی؟ 115
رباعی شمارهٔ ۲۴ : چون چشم سیه بناز می‌گردانی 82
رباعی شمارهٔ ۲۵ : در معده خالی ندهد مل ذوقی 85
رباعی شمارهٔ ۲۶ : سوسن ز صبا یافت خط آزادی 95
رباعی شمارهٔ ۲۷ : تا اسب مراد شه صفت می‌تازی 100
رباعی شمارهٔ ۲۸ : دی دیده به دل گفت که چرا پر خونی؟ 80
رباعی شمارهٔ ۲۹ : ای دیده پی بلای دل می‌پوئی 106
رباعی شمارهٔ ۳۰ : می‌گفت عماد کاشی از نادانی 103
رباعی شمارهٔ ۳۱ : زنجیر سر زلف چو می‌جنبانی 112
رباعی شمارهٔ ۳۲ : گر زانکه بدین شاهدی و شیرینی 96
رباعی شمارهٔ ۳۳ : ای دیده اگر هزار سیل انگیزی 77
رباعی شمارهٔ ۳۴ : ای ابر بهار خانه پرورده تست 122
رباعی شمارهٔ ۳۵ : قسم تو اگر مراد گر حرمان است، 105
رباعی شمارهٔ ۳۶ : در طیره‌ام از باد که آمد سویت 89
رباعی شمارهٔ ۳۷ : با مهر رخ تو بیش از ایت تابم نیست 93
رباعی شمارهٔ ۳۸ : آتش ز دهان شمع دیشب می‌جست 93
رباعی شمارهٔ ۳۹ : ما هم که رخش روشنی خور بگرفت 158
رباعی شمارهٔ ۴۰ : تا ناله بلبلم به گوش آمده است 94
رباعی شمارهٔ ۴۱ : با لعل لبت شراب را مستی نیست 121
رباعی شمارهٔ ۴۲ : در معرض رویت قمر آمد بشکست 78
رباعی شمارهٔ ۴۳ : با آنکه دو چشم شوخ او عربده جوست 96
رباعی شمارهٔ ۴۴ : آن یار که بی نظیر و بی مانند است 105
رباعی شمارهٔ ۴۵ : آورد بهم تیر و کمان را در دست 91
رباعی شمارهٔ ۴۶ : دیشب سر زلف یار بگرفتم مست 101
رباعی شمارهٔ ۴۷ : قسمم همه درد است و دوا چیزی نیست 141
رباعی شمارهٔ ۴۸ : مقصود ز احسان درم و دینار است 83
رباعی شمارهٔ ۴۹ : این اشک گریز پا که خونی من است 90
رباعی شمارهٔ ۵۰ : گل بین که ز عندلیب بگریخته است 84
رباعی شمارهٔ ۵۱ : شاها ز تو چشم سلطنت را نور است 99
رباعی شمارهٔ ۵۲ : چون در سر زلف تو صبا می‌پیچد 75
رباعی شمارهٔ ۵۳ : خالت که بر آن عارض مهوش زده‌اند 84
رباعی شمارهٔ ۵۴ : سیمین ز نخت که جان از آن بنماید 119
رباعی شمارهٔ ۵۵ : گل افسری از لعل و گهر می‌سازد 120
رباعی شمارهٔ ۵۶ : این عمر نگر چه محنت افزای آمد 95
رباعی شمارهٔ ۵۷ : در وصف لبت نطق زبان بسته بود 93
رباعی شمارهٔ ۵۸ : آن را که می و مطرب دلکش باشد 98
رباعی شمارهٔ ۵۹ : گل زر به کف و شراب در سر دارد 99
رباعی شمارهٔ ۶۰ : چون قسم تو آنچه عدل قسمت فرمود، 151
رباعی شمارهٔ ۶۱ : دی سرو به باغ سرفرازی می‌کرد 112
رباعی شمارهٔ ۶۲ : زلف سیهت که بر مهت می‌پوید 77
رباعی شمارهٔ ۶۳ : هر لحظه ز من ناله نو می‌خیزد 85
رباعی شمارهٔ ۶۴ : جان در طلب رطل گران می‌گردد 73
رباعی شمارهٔ ۶۵ : زلف تو همه روز مشوش باشد 97
رباعی شمارهٔ ۶۶ : ترکم که مهش به پیش زانو می‌زد 88
رباعی شمارهٔ ۶۷ : ... م که همیشه آب خود می‌ریزد 74
رباعی شمارهٔ ۶۸ : سلمان، زر و اسب و کار و بارت بردند 108
رباعی شمارهٔ ۶۹ : ای خواجه دوای درد ما کی باشد؟ 122
رباعی شمارهٔ ۷۰ : از شمع جمال تو دلم تاب کشد 99
رباعی شمارهٔ ۷۱ : روزی که سمن بر لب جو بر روید 126
رباعی شمارهٔ ۷۲ : سوز تو جگر کباب می‌گرداند 89
رباعی شمارهٔ ۷۳ : دستت چو به کارد کلک را بتراشید 102
رباعی شمارهٔ ۷۴ : دیشب که نگار دلستان می‌رقصید 111
رباعی شمارهٔ ۷۵ : بر زلف تو چون باد وزیدن گیرد 91
رباعی شمارهٔ ۷۶ : دل با رخ تو سر تعشق دارد 89
رباعی شمارهٔ ۷۷ : یک زخم غمت هزار مرهم ارزد 92
رباعی شمارهٔ ۷۸ : خواهم که مرا مدام آماده بود 96
رباعی شمارهٔ ۷۹ : ز آن رو که هوا، بوی خوشت می‌گیرد 83
رباعی شمارهٔ ۸۰ : آن یار که مشک بر قمر می‌ساید 91
رباعی شمارهٔ ۸۱ : اسبی که مرا خواجه بر آن اسب نشاند 102
رباعی شمارهٔ ۸۲ : ای خواجه فلان الدین که ریشت ... باد 105
رباعی شمارهٔ ۸۳ : ابر است گهر بار و هوا عنبر بیز 105
رباعی شمارهٔ ۸۴ : از جام توام بهره خمار آمد و بس 102
رباعی شمارهٔ ۸۵ : رویت که ازو گرفت نیرو آتش 105
رباعی شمارهٔ ۸۶ : دل خواستم از زلف سمن پوش تو دوش 86
رباعی شمارهٔ ۸۷ : گل بین که دریدند همه پیرهنش 124
رباعی شمارهٔ ۸۸ : دذر راه بسر همی پوید شمع 89
رباعی شمارهٔ ۸۹ : ای داده غمت بباد جانم چو شمع 108
رباعی شمارهٔ ۹۰ : از باغ جمالت ار آگه بودی گل 144
رباعی شمارهٔ ۹۱ : امسال مکرر است وقت گل و مل 79
رباعی شمارهٔ ۹۲ : ای کارگزاران درت شمس و زحل، 101
رباعی شمارهٔ ۹۳ : توفیق نمی‌شود به زاری حاصل 87
رباعی شمارهٔ ۹۴ : در باغ بهشت اگر نباشی خوشدل 121
رباعی شمارهٔ ۹۵ : بیمارم و کس نمی‌کند درمانم 120
رباعی شمارهٔ ۹۶ : شعر تو که هست قوت جان مردم 111
رباعی شمارهٔ ۹۷ : در وصل نماند بیش ازین تدبیرم 90
رباعی شمارهٔ ۹۸ : سرمایه دین و دل به غارت دادم 131
رباعی شمارهٔ ۹۹ : دوش آن بت شوخ دلربا گفت به چشم: 85
رباعی شمارهٔ ۱۰۰ : نی دولت آنکه یار غارت بینم 97
رباعی شمارهٔ ۱۰۱ : تا کی چو گل از هوا مشوش باشیم؟ 92
رباعی شمارهٔ ۱۰۲ : من باغ ارم بر سر کویت دیدم 109
رباعی شمارهٔ ۱۰۳ : از دوست مرا چون نگریزد چه کنم؟ 88
رباعی شمارهٔ ۱۰۴ : در مجلس تو ز گل پراکنده‌ترم 89
رباعی شمارهٔ ۱۰۵ : درویش، ز تن جامه صروت بر کن 95
رباعی شمارهٔ ۱۰۶ : دارم عجب از غنچه دل تنگ که چون 89
رباعی شمارهٔ ۱۰۷ : خواهم شبکی چنانکه تو دانی و من 114
رباعی شمارهٔ ۱۰۸ : زیر و زبر چشم ترا بس موزون 82
رباعی شمارهٔ ۱۰۹ : مهمان شماعیم نظر با ما کن 105
رباعی شمارهٔ ۱۱۰ : شاها به خطای اسب اگر شاه ز زین 97
رباعی شمارهٔ ۱۱۱ : تا کی پی هر نگار مهوش، سلمان، 111
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ : عمری ز پی کام دل و راحت تن 84
رباعی شمارهٔ ۱۱۳ : عالم همه سرنگون توانم دیدن 101