🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
درود بر مهرداد عزیز ... بسیار زیبا و دلنشین سرودهاید... دستمریزاد 👏👏👏🌺🌺🌺
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147265
صادقی را غم شبگیر گرفت
صبحدم دست یکی پیر گرفت
کمر خدمت او ساخت کمند
بهر معراج مقامات بلند
پیر روزی دم عرفان میزد
گوی اسرار به چوگان میزد
سامعان جمله سرافکنده به پیش
از ره گوش، برون رفته ز خویش
آمد آن طالب صادق به حضور
که به فرمودهات ای چشمهٔ نور
خشک و تر هیمه همه سوخته شد
تا تنوری عجب افروخته شد
بعد ازین کار چه و فرمان چیست؟
آنچه مکنون ضمیرست آن چیست؟
پیر مشغول سخن بود بسی
در جوابش نزد اصلا نفسی
کرد آن نکته مکرر دو سه بار
پیر زد بانگ که: «این نکته گزار
چند با ما کنی الحاح چنین؟
رو در آن آتش سوزان بنشین!»
باز، دریای صفا، پیر کهن
موج زن گشت به تحقیق سخن
موج آن بحر به پایان چون رسید
یادش آمد ز مقالات مرید
گفت: «خیزید! که آن نادره فن
کرده در آتش سوزنده وطن
زآنکه عقد دل او نیست گزاف
با من آن سان، که کند قصد خلاف»
یافتندش چو زر پاک عیار
کرده در آتش سوزنده قرار
آتشاش شعلهزنان از همه سوی
بر تنش کج نشده یک سر موی
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم