🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۸۱۶ : آینه‌ای بزدایم از جهت منظر من

(ثبت: 195250)

آینه‌ای بزدایم از جهت منظر من

وای از این خاک تنم تیره دل اکدر من

رفت شب و این دل من پاک نشد از گل من

ساقی مستقبل من کو قدح احمر من

رفت دریغا خر من مرد به ناگه خر من

شکر که سرگین خری دور شده‌ست از در من

مرگ خران سخت بود در حق من بخت بود

زانک چو خر دور شود باشد عیسی بر من

از پی غربیل علف چند شدم مات و تلف

چند شدم لاغر و کژ بهر خر لاغر من

آنچ که خر کرد به من گرگ درنده نکند

رفت ز درد و غم او حق خدا اکثر من

تلخی من خامی من خواری و بدنامی من

خون دل آشامی من خاک از او بر سر من

شارق من فارق من از نظر خالق من

شمع کشی دیده کنی در نظر و منظر من

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا