🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
اعضا تایید شده: 1779
تعداد اشعار: 26794
تعداد مطالب: 2907
تعداد کل نظرات و نقدها:147266
دل عبث چندین تقدیر الهی می تپد
می شود قلاب محکمتر چو ماهی می تپد
ز اضطراب دل دمی در سینه ام آرام نیست
بحر بر هم می خورد چندان که ماهی می تپد
نیست آسان بحر را در کوزه پنهان ساختن
عارفان را دل به اسرار الهی می تپد
برق اگر گردد به گرد کعبه نتواند رسید
رهنوردی را که دل بر هر سیاهی می تپد
چشم بد بسیار دارد در کمین اسرار عشق
کاه را پیوسته دل بر رنگ کاهی می تپد
بی زران از دستبرد رهزنان آسوده اند
غنچه را دل از نسیم صبحگاهی می تپد
پرتو خورشید چون تیغ از نیام آرد برون
ذره را در سینه دل خواهی نخواهی می تپد
تحفه جرمی به دست آور که در دیوان عفو
جان معصومان ز جرم بیگناهی می تپد
این جواب آن غزل صائب که می گوید ملک
نور در ظلمت، سفیدی در سیاهی می تپد
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم