🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
اعضا تایید شده: 1779
تعداد اشعار: 26794
تعداد مطالب: 2907
تعداد کل نظرات و نقدها:147266
زغفلت عمر خود را چون قلم صرف سخن کردم
ندید از برق نی ظلمی که من بر خویشتن کردم
اگر می بود در دل آفتاب روشنی می شد
دم گرمی که من چون شمع صرف انجمن کردم
زدم پای سلامت آنقدر بر سنگ از غیرت
که هر جا سنگلاخی بود رنگین چون یمن کردم
اگر بر کوهکن شد نرم کوه بیستون تنها
زبرق تیشه چندین سنگدل را نرم من کردم
دماغ بوشناسان می برد بو کز دم مشکین
چو خونها در دل رعنا غزالان ختن کردم
شکرا ز تلخرویی می کند در ناخن من نی
چو طوطی تا دهان خویش شیرین از سخن کردم
ز پیه گرگ روشن ساختند اخوان چراغ من
اگر چه دیده ها روشن ز بوی پیرهن کردم
به سیم قلب بار کاروان شد ماه کنعانم
غلط کردم اقامت در ته چاه وطن کردم
نیامد غنچه ای را دل به درد از ناله های من
چو بلبل گر چه از افغان قیامت در چمن کردم
مرا سازد سخن گر زنده جاوید جا دارد
که من از خامه جان بخش ایجاد سخن کردم
به همت تا حجاب بال و پر را سوختم صائب
سر از یک پیرهن بیرون به شمع انجمن کردم
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم