🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در من درختانی که بالیدند , مردند.
از بس عطش بردند و زخما زخم خوردند.
جا مانده های برگ و بارم را شبانگاه;
هیزم شکن ها زیر نور ماه بردند.
گل کرد یک شب رو به آتش خاطراتم,
تا صبح شد در باغ بی برگی فسردند.
خاکستر سردی که از من ماند بر جای,
چادر نشینان دست توفانها سپردند.
فردا چه خواهد کرد با من تیغ آخر ؟!
فردا که گاهی نیز امروزش شمردند.
فردا که با من سایه ها سنگین و سردند,
فردا که در من ساقه ها سیمین و تردند.
فردا که یک یک اَز کمر آوندهایم
نخ های کبریتی به زیر گرز گردند
فردا چه خواهد کرد با من مثل امروز
………………………………………
“محمد یزدانی”جوینده
می زند بر پشت و پهلویم تبر هیزم شکن
تشنه ام از پا در اندازد به سر هیزم شکن
زنده ام گیرم که باشم تکدرختی سوخته
در نبردم تن به تن با حیله ور هیزم شکن
آتش افروزد که آبم نیست در آوندها
رحم آیا می برد بر خشک و تر هیزم شکن؟
عاشق گل هاست پنداری، دروغش را ببین
سازد از من مشت خاکستر اگر هیزم شکن
اره کش از روی گل بند وجودم را زند
شاخسارم را برد جای ثمر هیزم شکن
دم به دم در سینه دارم یاد ابر نیلگون
باشد از باران بلرزد قلب هر هیزم شکن
باغکار پر هنر بر پای می دارد مرا
بشکند دست جفای بی هنر هیزم شکن
“محمد یزدانی” جوینده
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (14):
مهر 30, 1402
سلام
اگر اشتباه نکنم وزن شعر از فک و فامیل های رجز یعنی مستفعلن می باشد . اما نکته ای بود که می خواستم با دوستان مطرح کنم و فکر کنم صفحه ی جناب جوینده را اگر اشغال کنم ، ایشان این رخصت را به بنده خواهد داد . اما بحثم سر تفاوتهای دیداری و شنیداری در عروض است . و اینکه گاهی آنچه که در دستگاه عروض می گنجد ، در ایقاع و موسیقی جاگیر نمی شود . و خواننده ناچار است برای جبران آن در ریتم عروضی دست ببرد . مثالی می زنم :
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
هرجا بنده این مصرع را از زبان خوانندگان ( بنان ، شجریان ، ناظری ، حمیرا ، بسطامی و … ) شنیدم، متوجه شدم برای انطباق آن با دستگاه خوانش ، بعد از هجای بلند ” تاد ” یک مصوت کوتاه اضافه نمودند و به صورت زیر اجرا کردند :
چه خون افتادِ در دلها
یا:
چه خون افتادُ در دلها
آیا این اشکال از عروض است یا ایقاع ؟
شاعران مقصرند یا خنیاگران ؟
راهی هست که بتوان این مشکل را برطرف نمود ؟
یا اصلا مشکل نیست ؟؟
دوستان نازنینی چون خود جناب جوینده ، جناب معصومی ، جناب محمدصالحی ، جناب جاوید ، جناب حجت ، باباطارق خودم ، جناب حاج محمدی، جناب یگانه ،جناب خوش عمل و دیگر دوستانی که حضور هرکدامشان را در این محفل غنیمتی نادر می دانم . و امید دارم که مرا آگاهتر و روشن تر کنند و گره از کارم بگشایند .
مهر 30, 1402
سلام مانا جان
فرزند ادیبم ، خوب می دانی که دیوان حافظ صد سال بعد از مرگ یا شهادت او تدوین یافته و پادشاهی به ضرب سکه های طلا اشعار پراکنده ی حافظ را جمع آوری کرد ثه است .
در این واقعه به طمع سکه طلا شاعرانی شعرهایی با تخلص خافظ سرودند و برخی ابیات کامل چاپ نشد
سال هاست بنده برای خودم این بیت حافظ را اینکونه می خوانم
که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها
درود بر مانای عزیز
آذر 6, 1402
درود و احترام مانای عزیز
پرسمان ارجمندت از این قرار است
(بحثم سر تفاوتهای دیداری و شنیداری در عروض است . و اینکه گاهی آنچه که در دستگاه عروض می گنجد ، در ایقاع و موسیقی جاگیر نمی شود . و خواننده ناچار است برای جبران آن در ریتم عروضی دست ببرد . مثالی می زنم :
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
هرجا بنده این مصرع را از زبان خوانندگان ( بنان ، شجریان ، ناظری ، حمیرا ، بسطامی و … ) شنیدم، متوجه شدم برای انطباق آن با دستگاه خوانش ، بعد از هجای بلند ” تاد ” یک مصوت کوتاه اضافه نمودند و به صورت زیر اجرا کردند :
چه خون افتادِ در دلها
یا:
چه خون افتادُ در دلها
آیا این اشکال از عروض است یا ایقاع ؟
شاعران مقصرند یا خنیاگران ؟
راهی هست که بتوان این مشکل را برطرف نمود ؟
یا اصلا مشکل نیست ؟؟)
مانای عزیز
بدون تملق یا اغراق در حق استادان عروض این حقیر در مبحثی که نام برده اید خود را استاد نمی دانم هرچند سروران گرانقدرم از جمله جناب عباس خوش عمل تا حدودی نقد عروضی ام را قبول دارند شاید به دلیل تعدد نقد عروضی که نوشته ام یک وقت حساب کردم دیدم بیش از پانصد مورد در چهار وب گاه کاربر محور نقد عروضی یعنی ایراد وزنی نوشته ام که در سه مورد با اشتباه همراه بوده است که دو موردش ورود من با پیش فرض بوده است
به هر حال پرسش جناب عالی را به ترتیب پاسخ می دهم امیدوارم امشب شب خوب من در نقد عروضی باشد
اول آنکه اختلاف دیداری و شنیداری در اشعاری که در فرم های کلاسیک کهن سروده می شود یا به قول بزرگواری( کهن الگو) در اینها هیچگونه اختلاف دیداری شنیداری نیست
مطلب دوم
در تصنیف ها البته تصنیف هایی که فرمی غیر از قالب های رایج مانند غزل و مثنوی و دوبیتی و رباعی و دوبیتی پیوسته دارند یعنی تصنیف هایی که فرم چند ضلعی دارند گاهی در خوانش ممکن است تفاوت هایی باشد یعنی یک آوازه خوان در قسمتی تصنیف را متریک کند خواننده ای دیگر در محلی دیگر که بیشتر در پایان رکن اتفاق می افتد استحضار دارید پایانه در مصراع در تصنیف چند ضلعی که پهلو به ترانه می زند لزوما پایان مصراع نیست
مطلب سوم
مثالی که مرقوم فرموده اید شامل اختلاف یا اشتباه یا توافق در اختلاف خوانش که در مورد دوم یاد اوری شد را به هیچ عنوان شامل نمی شود
غزل حضرت حافظ در اجرای تصنیف هم دارای معیار یکسان خوانشگران است
(تاد) که می فرمایید هجای بلند است چرا یک کوتاه کسره یا ضمه یا فتحه اضافه می کنند دقت بفرمایید که (تاد) هجای بلند نیست آنگونه که هجای بلند پنداشته اید به قول اهل ریاضی و امار انحراف معیار جناب عالی از همین نقطه آغاز می شود و منتهی به خطای پردازش می گردد
مانای عزیز
(تاد)
یک هجای کشیده است که در تقطیع عروض به یک بلند و یک کوتاه تقسیم می شود بنابراین خوانندگان(استادان عروض +خوانشگران متن +استادان آواز) به عالی ترین شکل ممکن با وحدت رویه هجای کشیده را به دو بخش بلند و کوتاه تفسیم می کنند یعنی همین حرکات که به نظر جناب عالی اضافه می نماید این حرکات اضافه نیست جایگاهش در عروض نوشتاری و دیداری و شنیداری مشخص و مورد توافق و تعامل همگانی یکسان است
در تحریر احتمال تنوع و اختلاف می رود روانشاد استادگلپا تحریرش با خسرو اواز زنده نام استاد محمدرضا شجریان یا استاد بنان تفاوت هایی دارد شروع تحریر منظورم است از گوشه ای به گوشه ای دیگر رفتن های استادان اواز تفاوت هایی دارد که من بلد نیستم وارد جزییات نمی شوم فقط می دانم در شروع تحریر یعنی شروع متریک به اوج رفتن در گوشه ای و فرود در گوشه ای دیگر تفاوت هایی بسیار جزیی با یکدیگر دارند که این تفاوت ها ناشی یا تحت تاثیر عروض نیست
خلاصه عرض کنم در عروض که روش تقطیع به اصطلاح قدیم یا به اصطلاح جدید دارد هیچ تفاوتی در شمارش سیلاب ندارد (کوتاه،بلند،کشیده،)کشیده شامل یک بلند و یک کوتاه) است که بحور شعری از ترکیب همین ها پدید می آید و چگونگی ترکیب افاعیل دارای قواعد و اختیاراتی است که از حوصله ی این بحث خارج است مگر فایل جدیدی باز شود
بر ان چه در چگونگی تقسیم هجای کشیده مورد پرسمان اساسی جناب عالی به چشم می آید تاکید می نمایم هیچ خروج از معیار عروض نوشتاری در اجرای دستگاه موسیقی مقامی نیست این مدعا قابل اثبات است در پایان از استادان عروض پایگاه پوزش می طلبم که جلوتر از ایشان وارد صحبت شدم
مانای عزیز وسواس و پرسمان شما بسیار ارزشمند است از تعامل با شما لذت بردم
سپاسگزارم
مهر 30, 1402
باز هم شاهد سروده ای فاخر از شما بودم و از خواندنش حظ بردم…
درود بر شما👏👏👏💐💐💐
آبان 2, 1402
درود و احترام جناب معین
کوچک نوازی می فرمایید ارادت و سپاس🙏🙏🙏
مهر 30, 1402
درود بر شما استاد یزدانی عزیز
دو غزل زیبا و شکوهمند …
دست مریزاد🌹🌹🌹🌹👏
آبان 2, 1402
درودها جناب دوست
رضا محمدصالحی بزرگمهر
با حضور در خلوت شاعرانه ام صبحی زیبا و دل انگیز برایم رقم زدید
پیروز باشید و پاینده💐💐💐
مهر 30, 1402
سلام رفیق شفیق
دست ودلمریزادجناب یزدانی عزیز
این دوغزلتان را بیشتر دوست داشتم
درودتان.
موفق وسربلندباشید.درپناه خدا.
🌺🌺🌺
آبان 2, 1402
ای جان دوست دبستانی ام
صفای وجودت
این نظر لطف و محبت شماست زنده باد
پیروز باشید و پاینده🙏🙏🙏
مهر 30, 1402
در من درختانی که بالیدند , مردند.
از بس عطش بردند و زخما زخم خوردند
سلام استاد
بنده شک ندارم فرزند درد ومشقتی چون رستم هفت خوان درد را پشت سر نهاده و پیروز میدان زندگی ست
و اینبیتخود دلیل روشنی بر گفتار بالاست :
باغکار پر هنر بر پای می دارد مرا
بشکند دست جفای بی هنر هیزم شکن
آقای یزدانی عزیز شخصیت اجتماعی و هنری شما را ارج می نهم
در پناه خدا 🌱👏👏👏👏👏👏👏👏🌱
آبان 2, 1402
درود و احترام استادطارق خراسانی بزرگمهر
حضورتان رونق افزاست
کلام گوهر بارتان شور آفرین و
نگاه مهربانتان زیباست
ارادتمندو سپاسگزارم🌺🌸🌺🌸🌺
مهر 30, 1402
در غزل دوم که به غایت روان و زیبا یافتمش ، بحث هیزم شکن پیش آمد
شغلی که در ادبیات ما اغلب نکوهش شده است . و این در حالی ست که در دنیای واقعی بعید می دانم میان شاعر با هیزم شکن مشکلی به وجود بیاید
آبان 2, 1402
درود مانای جان
حضورت در پایگاه ادبی شعر پاک غنیمت است و در خلوت شاعرانه ام چشم روشنی
پرسش عروضی ات در بخش نقد را دیدم جالب آنکه مرا هم در جمع دانایان شمرده ای.
پرسش عمیق و ضروری ات را پاسخ می دهم ولی هم اکنون در یکی از جاده های کهکیلویه بویر احمد هستم و چه خوب است که چنانچون طارق در جاده ی اسالم به خلخال نیستم اگر چه بسیار دوست داشتم در هتلی به صداری شیراز یا دروازه ی پرند بودم
در هر حال به روی چشم
همین یکی دو روز در جایی مستقر می شوم به سهم کوچک و فهم علیل خودم در تعامل با شما هستم ارادت و سپاس
مهر 30, 1402
درود بر شما جناب یزدانی🙏🌹
آبان 2, 1402
زنده باد شاعر
درود و سپاس 🙏🙏🙏
آبان 1, 1402
درود و عرض ادب جناب یزدانی گرامی
مثل همیشه زیبا و دلنشین و مملو از شاعرانگی
و ترفندتان در قافیه بیت پایانی غزل اول بسیار جذاب بود و ردیف غزل دوم و پیوند غزل اول با دوم
فردا که با من سایه ها سنگین و سردند,
فردا که در من ساقه ها سیمین و تردند.
فردا که یک یک اَز کمر آوندهایم
نخ های کبریتی به زیر گرز گردند
تندرست و پیروز باشید
🌺🌺🌺👏👏👏❤️❤️❤️
آبان 2, 1402
جناب دوست برهان جاوید بزرگمهر
حضور گرم و نگاه مهربانت را درود
امروز شعری در صفحه ات خواندم کامل و پرپیمانه و به هنگام
تا همیشه در خاطرم خواهد ماند
ارادت و سپاس💐🌿🍃🙏🍃💐🌿🍃🌿💐🙏🍃💐
آبان 5, 1402
باز هم درود
قلمتان نویسا 🌹🌹
آذر 6, 1402
درودها جناب سیدحسینی
ارادت و سپاس🌹🌹🌹