🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کبوتری اینجاست
چندسالی است
که جلد بام خانه ی من است
و من
گویی برای اولین بار است می بینمش
طوقی بر گردن دارد
زیبا چون گردن آویز تو
که هدیه ی عشق است…
کبوتر
فقط چند روزیست
که از ناکجای باورم
به من بال تکان می دهد
و این
یادآور صمیمیت توست…
این روزها
کبوترها چه با صفا شده اند!
*
سگی خسته
بسته ی غریزه ی خود
روبه آسمان
چندسالی است پارس می کند
گویی برای اولین بار می بینمش
بر مدار اندیشه ای
که از تاریکی
به روشنایی گراییده است
خالهای سفیدش
بر بوم سیاه تنش
ابزاری است ابراز وفا را
که در دنیای سگی ِ سیاه سیاه
به آرامشی سپید می خواندم
و برای اولین بار است می بینمش
شلاق دم کشیده بر اندام شب…
این روزها سگها چه باوفا شده اند!
*
می پرد از روی دیوار
گربه ی گوژپشتی که ملوس می بینمش
در هوسی آشکار
برای لقمه ای که طعم کبوتر دارد
و من گویی
برای اولین بار است
که در گذر از بامها
این سالها
می بینمش
در تقاطع لانه ی کبوتری
کمین کرده
چون یاد تو در زوایای ذهنم…
این روزها گربه ها چه جسور شده اند
در دیاری که یک سگ
هزار گربه را کفایت می کند!
*
می بینمت
در چارچوب روزمرّگی های همیشگی
و ارتباط می دهم به تو
همه لحظه های سپید کبوتری
همه ی روزهای سیاه سگی
و همه ی شبهای ملوس ستاره باران را
*
ای بهانه ی زیستن
و در تنهایی گریستن!
سوگند می خورم
که پاک خواهم شد
از شب
از تاریکی
از وسوسه
و از هرآنچه که رنگ و بوی تو ندارد
و حل می شوم
در خاطره ی سبز بهاری که در راه است
با همه ی دغدغه های کبوتری
که سگی را
در آن مجال پارس نباشد
و گربه ای را
فرصت شکار
در لحظه های روشنم.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
خرداد 17, 1402
*نکته ی آموزشی : ….اگر در شعری در قالب غیر قصیده ـ مثلآ غزل و قطعه ـ کلمات جمع «اطراف ـ اوصاف ـ الطاف» قافیه قرار گیرد صحیح نیست و شایگان محسوب می شود ؛ چون مفرد این کلمات (طرف ـ وصف ـ لطف) همقافیه نیستند.
پاسخ
خرداد 17, 1402
درودهای فراوان
حضرت استاد خوش عمل کاشانی نازنین
عذر تقصیر که دیر گاهی مجال نوشتنم نبود
♡♡♡
قافیه شایگان هم قافیه است
وقتی از نظر موسیقایی و اوایی اشکالی ایجاد نشود چه اشکالی دارد
اشعار زیادی از حضرات
حافظ
سعدی
مولوی
قافیه شایگان را شامل می شود و در خوانش و اجرا مشکلی هم ندارد
خالا چون مشتقات یک کلمه است باید ایراد مخسوب شود؟
مگر در معنی یا مضمون خلل وارد کرده است
و
ارادت
پاسخ
خرداد 17, 1402
درود جناب معصومی عزیز . شایگان از عیوب قافیه است ولو در آثار مفاخر ادبی پیدا شود. عیب، عیب است.
پاسخ
خرداد 17, 1402
درودها بر جناب حاج محمدی نازنین
انشالله سلامتی برقرار باشد
◇◇◇
بله عیب عیب است
اما چرا قافیه شایگان عیب است
و اینکه مفاخر ادبی از این عیب غافل بوده اند؟
علت اینکه عیب حساب میشود جیست؟
♡♡♡
پاسخ
خرداد 17, 1402
درود بر استاد معصومی عزیز…..عروض و بدیع و قافیه علم است.در این علم اوّلیات و مسلّماتی وجود دارد که عدول از آن جایز نیست ؛ ایضآ در ذیل اختیارات شاعری هم نمی گنجد.همانگونه که استاد سخن و ادیب ذواللسانین ممتحن جناب حاج محمدی فرموده اند عیب عیب است حتی اگر بزرگان مرتکب آن شده باشند.حافظ بزرگ فقط در آن شعر معروف با ردیف «چوشمع» قافیه ی شایگان به کار برده است ؛ البته اگر شعر مذکور را از نتایج طبع خواجه ی شیراز محسوب کنیم.کمین در شعر اکابر و قلل مرتفع شعر و ادب فارسی کاربرد قافیه ی شایگان را بسیار اندک دیده ام.شاعر تنها در شعربلند(قصیده) مجاز است قافیه ی شایگان آن هم دو سه مورد به کار ببرد.بیش از آن باشد شاعر در بیتی (معمولآ مقطع) اشاره می کند و عذر می خواهد.در این میان مولانای بزرگ را حساب جداست ؛ چه او به ضرس قاطع فرموده است مفتعلن مفتعلن کشت مرا!! آن بزرگ حتی در مواردی وزن شعر را هم رعایت نفرموده است و از قدیم وندیم گفته اند تنها بر اوحرجی نیست ولاغیر!
در شعر سنتی مطابق با اسلوب عروض همانطور که شاعر معتقد به سلامت وزن در شعر است بایستی نسبت به سلامت قافیه هم معتقد باشد….
اگر مواردی از کاربرد قوافی شایگان در شعر بزرگان ادب فارسی ـ آنان که در اوج بوده وهستند ـ ارائه فرمایید مزید تشکر خواهد بود…..سایه ی آن سروسهی مستدام.
پاسخ
خرداد 17, 1402
سلام دوباره حضرت استاد
جناب آقای خوش عمل کاشانی عزیز
ما فنی ها تا دلیل متقن نباشد قانع نمی شویم
😁
در مورد علم عروض که صورت فرمول هست و همه موارد مشخص اند حتی اختیارات شاعرانه اما اگر عروض متناسب نباشد هجا و آوا به هم می ریزد. ایا قافیه شایگان باعث به هم خوردن اوا و هجا می شود؟
گیرم تعدادی از نحویین و پایه گذاران عروض گفته اند قافیه شایگان نقص است. ایا فهمیدن دلیلشان مهم نیست؟ من دنبال این هستم که چرا؟
اینکه بگوییم عیب عیب است ایا نیازی ندارد که علت عیب را بدانیم؟!!!
یا بقول حسین پناهی که “چه گلی را اگر پرپر بکنی شیر بزت می خشکه” دلیل کافیه؟
از کجا معلوم کار برد قافیه شایگان ایراد بوده که بزرگان هر چند کم انرا بکار برده اند؟
حافظ و مولوی و سعدی از نقص کم خود غافل بودند؟؟ یا چون نقص کوچک بوده را اهمیت نداده اند؟
چطور چون تعداد کمی از قدما کاربرد “واو” در اخر بیت را ایراد دانسته اند کاربردش ایراد است اما شایگان که تعدادی مفاخر انرا بکار برده اند ایراد است.
این دو گانگی نیست؟
پاسخ
خرداد 17, 1402
درود
پاسخ مفصّل را حضرت دوست استاد خوش عمل عزیز دادهاند. و نیازی به تکرار نیست.
پاسخ
خرداد 17, 1402
*قصیده ای از انوری ابیوردی که در آن قوافی شایگان آورده و نهایتآ اذعان فرموده مع عذرخواهی :
آخر ای خاک خراسان داد یزدانت نجات
از بلای غیرت خاک ره گرگانج و کات
در فراق خدمت گرد همایون موکبی
کاندرآن نعل از هلالست اسب را میخ از نبات
موکب صدر جهان پشت هدی روی ظفر
خواجهٔ دنیی ضیاء دین حق اکفی الکفاة
لاجرم بادت نسیمی یافت چون باد مسیح
لاجرم آبت مزاجی یافت چون آب حیات
آنکه گردون را برو ترجیح نتواند نهاد
عقل کل در هیچ معنی جز که در تقدیم ذات
داده کلک بیقرارش کار عالم را قرار
داده رای با ثباتش ملک دنیا را ثبات
هرچه در گیتی برو نام عطا افتد کفش
جمله را گفتست خذ جام و قلم را گفته هات
در غنایی خواهد افتاد از کفش گیتی چنانک
بر مساکین طرح باید کرد اموال زکات
ای ز شرم جاه تو سرگشته اوج اندر فلک
وی ز رشک دست تو نالنده موج اندر فرات
آمدی اندر هنر اقصی نهایات الکمال
چون محیط آسمان اعلی نهایات الجهات
از خداوندی جدا هرگز نبودستی چنانک
نفس موجود از وجود و ذات موصوف از صفات
بعد از آن والی که بنیاد وجود از جود اوست
بر خلایق چون تو والی کس نبودست از ولات
دست انصاف تو بر بدعتسرای روزگار
دست محمودست بر بتخانههای سومنات
گر حرم را چون حریم حرمتت بودی شکوه
در درون کعبه هرگز نامدی عزی و لات
هر کرا در دل هوای تست ایمن از هوان
هر که را در جان وفای تست فارغ از وفات
خود صلاح اهل عالم نیست اندر شرع و رسم
اعتصام الا به حبل طاعتت بعد از صلات
زانکه امروز از اولوالامری و یزدان در نبی
همچنین گفتست و حق اینست و دیگر ترهات
خون دل یابد ز باس تو چو گردون بشکند
در عظام دشمن ملک ار همه باشد رفات
صد عنایتنامهٔ گردون حنا بر کرده گیر
چون ز دیوانت به جان کردند خصمی را برات
خصم را گو هرچه خواهی کن تو و تدبیر ملک
این خبر دانم خداوندا که دانی کل شات
صاحبا صدرا خداوندا کریما بنده گر
یابد از حرمان عالی بارگاه تو نجات
بعد از این در خدمت از سر پای سازد چون قلم
زانکه گشتست از فراق تو سیهدل چون دوات
در قضای خدمت ماضیش قوتها دهد
آنکه حسرتهاش میداده است هردم بر قوات
اندرین خدمت که دارد بنده از تشویر آن
پیش فتیان خراسان دست بر رخ چون فتات
گرچه بعضی شایگانست از قوافی باش گو
عفو کن وقت ادا دانی ندارم بس ادات
بود الحق تاء چند دیگر از وجدان ولیک
چون ممات و چون قنات و چون روات و چون عدات
گفتم آخر شایگان خوش به از وجدان بد
فیالمثل چون حادثاتی از ورای حادثات
هیچکس در یک قوافی بنده را یاری نکرد
هرکه بیتی شعر دانست از رعیت وز رعات
جز جمالالدین خطیب ری که برخواند از نبی
مسلمات مؤمنات قانتات تایبات
تا کند تقطیع این یک وزن وزّان سخن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
جیش تو بادا به بلخ و جشن تو بادا به مرو
بارگاهت در نشابور و مقام اندر هرات.
*ناگفته نماند: بوده اند شاعران قصیده سرایی که قوافی شایگان در شعرشان آورده و عذرخواهی هم نکرده اند!
پاسخ
خرداد 17, 1402
درود جناب خوش عمل
«سوگند می خورم
که پاک خواهم شد
از شب
از تاریکی
از وسوسه
و از هرآنچه که رنگ و بوی تو ندارد»👏👏
👏👏👏
قلمتان مانا🌺
پاسخ
خرداد 17, 1402
درودتان…..ممنونم……
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
پاسخ
خرداد 17, 1402
جناب خوش عمل کاشانی ارجمند
درود بر شما زیبا سروده اید و آموزنده.
قلمتان سر سبز ودلتان بهاری باد
🙏🌸🙏🌺🙏🌸🙏🌺🙏🌸💐🍃
پاسخ
خرداد 17, 1402
مهین بانوی عزیز شعر و ادب را درودها…..
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
پاسخ
خرداد 17, 1402
سلام و درود و خدا قوت استاد گرانقدر
پاسخ
خرداد 17, 1402
درود و عرض ارادت و تشکر از توجهتان.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
پاسخ
خرداد 17, 1402
درود استاد خوش عمل گرامی …
دست مریزاد …فاخر و دلنشین …👏👏👏💐💐💐
پاسخ
خرداد 17, 1402
استاد حجت (بالغه) را درود فراوان وعرض دوستاری….
🌸🌸🌸🌸🌸
پاسخ
خرداد 17, 1402
درودبرشما جناب آقای خوش عمل کاشانی عزیز.
ماشاءالله در انواع شعر هنرمندیدواستاد.
بسیارزیبا بود لذت بردم .
سربلندوسلامت باشید.
🌺🌺🌺
پاسخ
خرداد 17, 1402
درود و عرض ارادت جناب یغمایی با صفا…..ممنونم از حسن توجهتان….
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
پاسخ
بستن فرم