🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مثل آن قاب که اُفتاده ز دیوار شدم
آن فراموش شده ی گوشه ی انبار شدم
به غباری که بریزد به سرم چرخش چرخ
یادگاری ، من از این گردش پرگار شدم
روزی از چشم فتادم که ز دیوارم کَند
آنکه در پیش نگاهش به نظر خار شدم
روزگاری نگهی تشنه ی دیدارم بود
روزگاریست که من تشنه ی دیدار شدم
مثل آن عاشق شبگرد فراموش شده
کُنج انبار زمان ماندم و بیکار شدم
محمد رضا شرعی
شبگرد
آذر ماه ۹۹
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
شهریور 25, 1401
روزی از چشم فتادم که ز دیوارم کَند
آنکه در پیش نگاهش به نظر خار شدم
روزگاری نگهی تشنه ی دیدارم بود
روزگاریست که من تشنه ی دیدار شدم
سلام و درود
عالی ست
آفرین
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👌🌹🌿
پاسخ
شهریور 26, 1401
استاد بزرگوارم
سپاس از بذل محبت شما .
لایق این همه محبت نیستم .
سپاس
پاسخ
بستن فرم