🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 شعری از تو

(ثبت: 251364) شهریور 28, 1401 
شعری از تو

 

از تو من شعری بگویم ، می روم گُم می شوم
دور از چشمان تو قاطی مردم می شوم

آنقدر آن شعر را با اشک می خوانم که من
لایق دستان پر مِهر و تَرَحُم می شوم

هر که را بینم گمانم آمدی از راه دور
باز در ذهن خودم مسخ تَوَهُم می شوم

نَم نَم باران بگیرد وه چه زیبا می شوی
اشک چشمم ، همچو باران ، با تَرَنُم می شود

بس که در تنهایی ام با تو سُخن گفتم صنم
هر که می بیند مرا غرق تَبَسُم می شود

چشمه ی اشکم کفاف یک وضو را چون نداد
شیخ گفت : با خاک کوی تو تَیَمُم می شود

فقر درویشان شبگرد افتخاری بیش نیست
هر که دارد عشق تو عرق تَنَعُم می شود

 

محمدرضا شرعی
شبگرد
آذر ماه 99

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. طلعت خیاط پیشه

    شهریور 28, 1401

    درود بر شما زیبا سروده اید
    🙏🌺🌺🌺

    • استاد بزرگوارم
      مثل همیشه محبتتان را از من دریغ نکردید .
      سپاس از این همه لطف

  2. فریبا نوری

    شهریور 28, 1401

    فقر درویشان شبگرد افتخاری بیش نیست
    هر که دارد عشق تو عرق تَنَعُم می شود

    درودها جناب شبگرد گرانقدر 🌷🌷🌷

  3. حمیدرضا

    بهمن 6, 1402

    بسیار عالی دوست قدیمی
    زنده و پایدار باشی

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا