🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 فردا، همین دیروزِ پس فرداست

(ثبت: 240176) تیر 6, 1400 

 

من مطمئِنّم بی برو برگرد، فردا همین دیروزِ پس فرداست
فرصت چه آسان  می دهیم از دست، وقتی نَوامان آه و واویلاست

در پرسه گاهِ بی خیالی ها، پُرسیده ای از خود فقط یک بار
پروا ندارد از تلاطم ها، باری چرا موجی که در دریاست؟

سهمِ تو غیر از این نخواهد بود از زندگی، درماندگی، خواری
بیهوده _تا اینی_یقین دارم،  نِق می زنی بختت چرا نا واست

در دست می گیرد مهارت را، شیطان به آسانی چرا یکریز؟
زیرا نشوریدی دمی بر خود، باور نکردی نفست اژدرهاست

بی بهره اند آنان که از غیرت، چون غرقه گردیدند در غفلت
امروزشان مانند دیروز است، فردایشان مثل همین حالاست

همّت گُماری بَر تعالی را سر لوحه باید کردّ می دانی؟
آنان که ذلّت بر نمی تابند، ایمانشان چون کوه پابرجاست

در دل نباید داد شک را راه، همواره باید بود جان آگاه
دل کی به دریا می زند هر کس، تصمیمِ او پُر از اگر اَمّاست؟

اُمّیدتان کَت بسته گردیده است، از دستتان جان خسته گردیده است
مردانگی تان پس کجا رفته ست؟ره توشه تان وقتی نه جز پرواست؟

دَم می زنید از غیرت اَمّا کو؟شُوری که باید داشت در سرها
فرجامتان الان _نه فردا_ از، دون همّتی هایِ شما پیداست

تقدیرِمان را زد رقم بد جور، این بی مُبالاتیِ لاکردار
باور کنیم این را که می آید، تیغی که بر سرمان فرود از ماست
توحید با《لا》می شود آغاز، ابرامِ این《لا》نیست جز 《اِلا》
ایمان بیاور از دل و جانت، این《لا》و 《اِلا》 لؤلؤی لالاست

از چارسو بر روی تو باز است، راهی به سمت رستگاری ها
دل بَر کَن از هر چیز غیر از او، جانت اگر سرشار از استغناست

از چارسو باید هجوم آورد، بر یأس و بر پژمرده دل بودن
سر زنده دل بودن شکوفایی است، پژمُرده دل بودن توان فرساست

 

 

 

 

نقدها
  1. طارق خراسانی

    تیر 6, 1400

    سلام و درود بر حضرت استاد ابراهیم حاج محمدی گرانمهر
    شعر شما کلاس درسی برای ماست
    وقتی شما بزرگان شعر و ادب این سرزمین به انجمن ادبی پاک تشریف می آورید مایه مباهات حقیر است.
    با مرده پرستی بیگانه و از آن بری هستم.
    جهت اثبات صدق گفتار، انتخاب شاعران برتر در هرسال شاید بهترین مثال باشد.
    باید دوستان شاعر ، شعر شما را آنالیز کنند و مصرع به مصرع ِ آن را بشکافند ارتباط معانی دقیق مصاریع را دریابند و نهایتا ببینند شاعر چه موضوعی را شروع و چقدر خوب در ابیات قوی بسط و سپس در پایان نتیجه گیری می کند.
    بنده دو بیت اغاز و انجام را در کنار هم قرار می دهم تا عزیزان ببینند شاعر اندیشمند و توانای ما چگونه موضوع را پرورش و در پایان نتیجه گرفته اند و جالب اینکه تمام ابیات از یکدیگر پشتیبانی می کنند.
    من مطمئِنّم بی برو برگرد، فردا همین دیروزِ پس فرداست
    فرصت چه آسان می دهیم از دست، وقتی نَوامان آه و واویلاست
    .
    .
    توحید با《لا》می شود آغاز، ابرامِ این《لا》نیست جز 《اِلا》
    ایمان بیاور از دل و جانت، این《لا》و 《اِلا》 لؤلؤی لالاست
    در پناه خدا شاد زی 🌿👏👏👏👏👏👏👌🌹🌿

    • سلام حضرت دوست . زنده باشید . سپاسگزارم نظر لطفتان را . شادکام باشید

نظرها 12 
  1. درود بر شما
    خیلی زیباست
    لذت بردم
    فقط “تا اینی” دربیت سوم محاوره و مناسب زبان رسمی شعرتون نیست
    انقدر فاخر و زیبا سرودید که دلم نیومد به نکته اشاره نکنم🌸

    • درود بر سرکار عالی و ممنونم نگاه لطفتان را . به گمانم در باره ی محاوره ای بودن [[ اینی]]سرکار عالی اشتباه می فرمائید. دلیل :
      مه و خورشید را بسیار دیدم
      بهی از هر که می گویم، نه اینی
      امیرخسرو دهلوی

      تورا عادت‌گهر بخشیدن است و روشنی دادن
      نه دریایی نه خورشیدی تو هم اینی‌ و هم آنی
      امیرمعزی

      چون مهر و سپهری و نه آنی و نه اینی
      چون ابر و هژیری و نه اینی ونه آنی
      امیرمعزی

      مشغول مشو به تن نه اینی
      فارغ منشین ز جان نه آنی
      انوری

      امروز پی نام و نشان چند دویدن
      فردا که ‌گذشتید نه آنید نه اینید
      بیدل دهلوی

      سرو را قامت خوبست و قمر را رخ زیبا
      تو نه آنی و نه اینی که هم اینست و هم آنت
      سعدی

      هم نهانی هم عیانی هر دویی
      هم نه اینی هم نه آن هم این هم آن
      عطار
      دل گفت که جانی و خرد گفت جهانی
      چون نیک بدیدم تو نه اینی و نه آنی

      عطار

      نه مرد خرقهٔ نه مردِ زنّار
      نه اینی و نه آن هر دو بیکبار
      عطار

      بصورت آنی از چه غیر اینی
      تو معنی بین اگر مرد یقینی

      عطار

      تویی هم حور و هم غلمان تویی هم خلد و هم کوثر
      که هم اینی و هم آنی، و هم آنی و هم اینی
      فروغی بسطامی

      دوست کس دیده که دشمن باشد
      هم تو اینی و هم آنم ای عشق

      فیض کاشانی

      ولی جنبش این شاخ هم از فعل نسیم است
      خمش باش خمش باش هم آنیم و هم اینیم

      مولوی

      اگر من خود توام پس تو کدامی
      تو اینی یا تو آنی من چه دانم

      مولوی

      در وقت جفا دل را صد تاج و کمر بخشی
      در وقت جفا اینی تا وقت وفا چونی

      مولوی

      هم شانه و هم مویی هم آینه هم رویی
      هم شیر و هم آهویی هم اینی و هم آنی

      مولوی

      تو کدام و من کدامم تو چه نام و من چه نامم
      تو چه دانه من چه دامم که نه اینی و نه آنی

      مولوی

      چون مهر و سپهری و نه آنی و نه اینی
      چون ابر و هژیری و نه اینی ونه آنی

      امیرمعزی

      سزای همه نعمت این و آنی
      ز حکمت ازیرا هم آنی هم اینی

      ناصرخسرو

      نه با ملا نه با صوفی نشینم
      تو میدانی که من آنم ، نه اینم
      اقبال لاهوری

      مرا بد مهر می‌خوانی و اینم
      مرا دلسوز می‌دانی و آنم
      اوحدی

      غم درد دلم‌، آه حزینم
      نبودم‌، نیستم‌، گر هستم اینم
      بیدل دهلوی

      نماند از سیم و زر چیزی به دستم
      کنون دل گنج عشق، اینم که هستم!»
      جامی

      گر بیدل و دینم چه بود چاره چو اینم
      ور عاشق و مستم چه توان کرد چو هستم
      خواجوی کرمانی

  2. رضا محمدصالحی

    تیر 6, 1400

    درود استاد 🌷

  3. مهدی محمدی

    تیر 6, 1400

    سلام و درود استاد حاج محمدی عزیز
    خوشحالم از زیارت تان
    بسیار زیبا سرودین
    قلمتان نور باران 🌺

  4. زیرا نشوریدی دمی بر خود، باور نکردی نفست اژدرهاست.

    سلام و درود و ارادت،
    استاد حاج محمدی عزیز❤️🙏

    • درود حضرت دوست جناب رضاپور عزیز و ارجمند . سپاسگزارم. زنده باشید

  5. سلام
    مثل همیشه زیبا وارجمند💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا