![امیر جلالی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2022/04/7453cc6bf77c5670a37ea34a607f32ac-425-e1649215115368.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ما وارثان زخم صنوبریم
سرخرویان داغ لاله ها
ما تنها ترین دست ها بر سینه پر آه زمینیم
راویان قصه تلخ چشم انتظاری مادران
بر درهایی که هیچگاه …
هوای تلخ به بی انتها نشسته است
تپش های زندگی
زیر کوبش طبل های مرگ
لگد مال دیوان کور می شود هنوز
بر زمان پشت کردگانیم
در گلو گره خورده فریادهایمان
نا امیدی را مشق می کنیم
و قاب خاک گرفته خاطرات را
با آهی سرد ، مبهوت می نگریم
کودک امید
ایستاده کنج ذهنمان
لکنت گرفته به دندان می گزد نفس را
و با چشمهایی وحشت زده
از نگاه غضب آلود سرنوشت
مادر گم کرده را
اشک می ریزد به انتظار
مدام مهره سوزان شک و یاس
در گردش چرخ و فلک تسبیح عادت و تسلیم
روزگار را می سازد و می سوزاند
پنجره های چشم براهی را
روزی خواهم بست
روزی نزدیک
و برای آخرین بار
از این درگاه گذر خواهم کرد
تا مسافر هر کجای دگر شوم
هر کجایی که دست ها گرم باشند و چشم ها روشن
و زبان ها ، بنده قلب ها …
هر کجایی که نوای مهر ، اذان صبحش باشد
و خرد ، چراغ کوچه هایش
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
آبان 17, 1400
تا مسافر هر کجای دگر شوم
هر کجایی که دست ها گرم باشند و چشم ها روشن
و زبان ها ، بنده قلب ها …
هر کجایی که نوای مهر ، اذان صبحش باشد
و خرد ، چراغ کوچه هایش
آمین….
سلام بر نور چشمم
امیر عزیزم
از آغاز تا انجام محو فریادِ قلمی توانا و محزون بودم
خداوند درهای رحمت خود را بر تمام جهانیان بگشاید و هم بر ما…
در پناه خدا….. 🌿👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
آبان 19, 1400
جناب خراسانی عزیز و بزرگوار ، همواره با مهر کلام و لطافت طبع بر نوشته های این بنده حقیر نگریسته اید . سپاسگزارم و درود بر شما
پاسخ
آبان 17, 1400
کودک امید
ایستاده کنج ذهنمان
لکنت گرفته به دندان می گزد نفس را
درودها جناب جلالی گرانقدر
فریاد پر درد و اندوه عمیقی است در این شعر… اما در پایانبندی، هنوز امید جاری است هرچند در جایی دیگر
از این درگاه گذر خواهم کرد
تا مسافر هر کجای دگر شوم
هر کجایی که دست ها گرم باشند و چشم ها روشن
و زبان ها ، بنده قلب ها …
هر کجایی که نوای مهر ، اذان صبحش باشد
و خرد، چراغ کوچه هایش
🌷🌷🌷🌷🌷
پاسخ
آبان 19, 1400
سرکار خانم نوری ، همراه گرامی و ارجمند، از همراهی ارزشمندتان کمال تشکر را دارم و قدر دان خواهم بود . درود بر شما
پاسخ
آبان 17, 1400
سلام و عرض ادب جناب جلالی گرانقدر
در کجایِ این سرزمینِ بی فروغ
امیدی بود
که انسان به تبعیدِ کور
در ندامتگاهِ دور از وطنی محکوم بود.
بداهه ای تقدیم به شعر زیبایتان
پاسخ
آبان 19, 1400
سرکار خانم سرجوقیان ابتدا اجازه دهید از بداهه بسیار زیبا و خوش ترکیب شما تشکر کنم که حقیقتا بسیار بر دل نشست و سپس از همراهی شما تشکر … درود بر شما
پاسخ
آبان 19, 1400
درود برشما شاعرفرهیخته
رقص قلمتان ستودنیست،لذت بردم
قلمتان نویسا🌹🌹🌹🥀🌻🌼
پاسخ
آبان 23, 1400
با سپاس از بذل عنایت شما و قدر دان خواهم بود. درود بر شما
پاسخ
آبان 20, 1400
سلام و احترام
زیبا بود و دارای افق دید متفاوت،
اعتراض قلمتان ملموس و ارتباط افقی و عمودی منسجم
درودتان
🌹🌹🌹
پاسخ
آبان 23, 1400
جناب آزاد بخت از حضور ارزشمندتان خوشحالم و سپاس از نظر شما . درود بر شما
پاسخ
آبان 21, 1400
درود بیکران استاد
بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
آبان 23, 1400
جناب مصطفایی ، دوست و همراه گرامی بینهایت از محبت کلامتان ممنونم و درود بر شما
پاسخ
آذر 2, 1400
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
پاسخ
آذر 3, 1400
جناب شیرکوند بسیار سپاس از حضور و همراهی شما ، درود بر شما
پاسخ
آذر 3, 1400
درودها جناب جلالی عزیز بسیار زیبا بااندوهی سنگین ولی دلنشین
شروع خوبی داشت
وپایانی امید بخش
امید را نباید از دست داد
پشت هر تاریکی نوری ست امیدبخش فردا روز دیگریست
سپاس از اشتراک زیباتون
مانا باشید 🌺🌺
پاسخ
آذر 4, 1400
سرکار خانم حسینی از همراهی ارزشمندتان سپاسگزارم و قدردان خواهم بود . درود بر شما
پاسخ
بهمن 7, 1400
درود برشما جناب جلالی عزیز
دوباره خواندم این همه زیبایی را
🌺🌺❤❤❤
پاسخ
بستن فرم