🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 هجرت

(ثبت: 242704) آبان 17, 1400 
هجرت

 

ما وارثان زخم صنوبریم
سرخرویان داغ لاله ها
ما تنها ترین دست ها بر سینه پر آه زمینیم
راویان قصه تلخ چشم انتظاری مادران
بر درهایی که هیچگاه …
هوای تلخ به بی انتها نشسته است
تپش های زندگی
زیر کوبش طبل های مرگ
لگد مال دیوان کور می شود هنوز
بر زمان پشت کردگانیم
در گلو گره خورده فریادهایمان
نا امیدی را مشق می کنیم
و قاب خاک گرفته خاطرات را
با آهی سرد ، مبهوت می نگریم
کودک امید
ایستاده کنج ذهنمان
لکنت گرفته به دندان می گزد نفس را
و با چشمهایی وحشت زده
از نگاه غضب آلود سرنوشت
مادر گم کرده را
اشک می ریزد به انتظار
مدام مهره سوزان شک و یاس
در گردش چرخ و فلک تسبیح عادت و تسلیم
روزگار را می سازد و می سوزاند
پنجره های چشم براهی را
روزی خواهم بست
روزی نزدیک
و برای آخرین بار
از این درگاه گذر خواهم کرد
تا مسافر هر کجای دگر شوم
هر کجایی که دست ها گرم باشند و چشم ها روشن
و زبان ها ، بنده قلب ها …
هر کجایی که نوای مهر ، اذان صبحش باشد
و خرد ، چراغ کوچه هایش

 

 

 

 

نظرها 17 
  1. طارق خراسانی

    آبان 17, 1400

    تا مسافر هر کجای دگر شوم
    هر کجایی که دست ها گرم باشند و چشم ها روشن
    و زبان ها ، بنده قلب ها …
    هر کجایی که نوای مهر ، اذان صبحش باشد
    و خرد ، چراغ کوچه هایش
    آمین….

    سلام بر نور چشمم
    امیر عزیزم

    از آغاز تا انجام محو فریادِ قلمی توانا و محزون بودم
    خداوند درهای رحمت خود را بر تمام جهانیان بگشاید و هم بر ما…

    در پناه خدا….. 🌿👏👏👏👏👏🌿

    • امیر جلالی

      آبان 19, 1400

      جناب خراسانی عزیز و بزرگوار ، همواره با مهر کلام و لطافت طبع بر نوشته های این بنده حقیر نگریسته اید . سپاسگزارم و درود بر شما

  2. فریبا نوری

    آبان 17, 1400

    کودک امید
    ایستاده کنج ذهنمان
    لکنت گرفته به دندان می گزد نفس را

    درودها جناب جلالی گرانقدر

    فریاد پر درد و اندوه عمیقی است در این شعر… اما در پایان‌بندی، هنوز امید جاری است هرچند در جایی دیگر

    از این درگاه گذر خواهم کرد
    تا مسافر هر کجای دگر شوم
    هر کجایی که دست ها گرم باشند و چشم ها روشن
    و زبان ها ، بنده قلب ها …
    هر کجایی که نوای مهر ، اذان صبحش باشد
    و خرد، چراغ کوچه هایش

    🌷🌷🌷🌷🌷

    • امیر جلالی

      آبان 19, 1400

      سرکار خانم نوری ، همراه گرامی و ارجمند، از همراهی ارزشمندتان کمال تشکر را دارم و قدر دان خواهم بود . درود بر شما

  3. محبوبه سرجوقیان

    آبان 17, 1400

    سلام و عرض ادب جناب جلالی گرانقدر
    در کجایِ این سرزمینِ بی فروغ
    امیدی بود
    که انسان به تبعیدِ کور
    در ندامتگاهِ دور از وطنی محکوم بود.
    بداهه ای تقدیم به شعر زیبایتان

    • امیر جلالی

      آبان 19, 1400

      سرکار خانم سرجوقیان ابتدا اجازه دهید از بداهه بسیار زیبا و خوش ترکیب شما تشکر کنم که حقیقتا بسیار بر دل نشست و سپس از همراهی شما تشکر … درود بر شما

  4. مدینه ترکاشوند

    آبان 19, 1400

    درود برشما شاعرفرهیخته
    رقص قلمتان ستودنیست،لذت بردم
    قلمتان نویسا🌹🌹🌹🥀🌻🌼

    • امیر جلالی

      آبان 23, 1400

      با سپاس از بذل عنایت شما و قدر دان خواهم بود. درود بر شما

  5. مسعود آزادبخت

    آبان 20, 1400

    سلام و احترام
    زیبا بود و دارای افق دید متفاوت،
    اعتراض قلمتان ملموس و ارتباط افقی و عمودی منسجم
    درودتان
    🌹🌹🌹

    • امیر جلالی

      آبان 23, 1400

      جناب آزاد بخت از حضور ارزشمندتان خوشحالم و سپاس از نظر شما . درود بر شما

  6. درود بیکران استاد
    بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
    قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی
    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    • امیر جلالی

      آبان 23, 1400

      جناب مصطفایی ، دوست و همراه گرامی بینهایت از محبت کلامتان ممنونم و درود بر شما

  7. حسین شیرکوند

    آذر 2, 1400

    🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

    • امیر جلالی

      آذر 3, 1400

      جناب شیرکوند بسیار سپاس از حضور و همراهی شما ، درود بر شما

  8. نسرین حسینی

    آذر 3, 1400

    درودها جناب جلالی عزیز بسیار زیبا بااندوهی سنگین ولی دلنشین‌
    شروع خوبی داشت
    وپایانی امید بخش
    امید را نباید از دست داد
    پشت هر تاریکی نوری ست امیدبخش فردا روز دیگریست
    سپاس از اشتراک زیباتون

    مانا باشید 🌺🌺

    • امیر جلالی

      آذر 4, 1400

      سرکار خانم حسینی از همراهی ارزشمندتان سپاسگزارم و قدردان خواهم بود . درود بر شما

  9. نسرین حسینی

    بهمن 7, 1400

    درود برشما جناب جلالی عزیز
    دوباره خواندم این همه زیبایی را
    🌺🌺❤❤❤

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا