,و…. دمنه

سلام و عرض ادب و احترام محضر شمس تابان و تمام هستی مهربانو

صبح زیبایتان بخیر و لبریز از گل های شادی و نشاط

ممنونم پدرجان

جانم فدای شمس و مرادم

سلام و درود بیکران خدمت شما بانو غضنفری فرهیخته ی مهربان

مرا هم  حلاوت دیدار دوستان  هردم بر عظشم می افزاید خدا کند عمری باقی باشد و دیداری دوباره که هیچ چیز شیرین تر دیدار عزیزان نیست

به لطف شما عزیزان و یای خدا فتخرم به خدمتگزاری

پایدار باشید و سربلند در پناه حق

.

مگوی ؛ از زنگمار . و ما ر زنگی 

نماید ؛ پیش من ، از خـود زرنکی

اگر  دستـم  رسد ؛ حلقـوم او را 

فشردن را ، نمی شایم ؛ درنگی 

چنانچون شیر نر در خشم باشد

که در دستش فتد ؛ توله خدنگی

نگاه چپ کجا ! و مهـــربانــو 

چنین رودی فتد؛دردستتنگی 

الهی ….. زنده و جاوید ماند 

نیاید هیچگه ، بر پاش سنگی 

نفس نیکوترااین سازدرویش!

زانفاست شودشهدین؛شرنگی

……………………………………………

آمین . 

سلام و درود خدمت داداش درویش مهربانم

صبح شما بخیر

در شعر قبلی استاد  سرم شلوغ بود  چون حمید از خدمت ترخیص شده بود و مهمان زیاد ا

شما باشید و با اون زبان چرب تون نتونین پذیرایی کنین محاله *هزار تا مثل منو حریفین

اما نیسان ، یوخ بابا ده  ، نیسان مگه جرات داره به نزدیک بشه از بس که از نیسان منو ترساندی حتی وقتی از دور می بینم نیسان میاد اینقد می ایستم تا نیسان رد بشه تازه بعد از رد شدنش هم هی نگاه میکنم که مبادا دنده عقب بیاد و دعای درویش مستجاب بشه

والا مردمم برادر دارن ما هم داریم یاریمیشخ دا

تا روزی که جان در بدن دارم استاد و شمسم را تنها نمیذارم خوب می دانی که تمام هستی و نفسهای من به نفس استادم بنده و بدون استادم  دیگه نفس کشیدن برام غیر ممکنه الهی  جان ناقابلم روزی هزاران مرتبه فدای استادم باد

من که بلد نیستم مثل استاد با شعر غرا پاسخ گویم اما ببین پدر عزیزترینم چه زیبا پاسخ داده اند دعا و حمایت  پدر که پشت سر اولاد باشه هیچ خطری تهدیدش نمی کنه

الهی سلامت باشی و همیشه بخندی و بخندانی  حقیقتا انسان کم نظیری هستید و ارادت خاصی نسبت به شما دارم

کم کم دارم ارسال شکلک ها رو یاد می گیرم

سلام بر استاد دل وجان

ای خدا چه حالی میکنم وقتی پاسخای استاد رو با شعر میخونم. اگر بعضی ها بزارند واز حسودی منفجر نشن. وقابل تو جه بعضی ها که وقتی میبینند میخوام به دستبوسی ایشون بروم دارند خودشونو میخورند . دماغ سوخته خریداریم  . من طالع استادو دیدم هیچ خانمی از استانهای آذربایجان شرقی وغربی واردبیل وزنجان در سال 94 موفق به زیارت حضرت استاد صباغ نخواهند شد پس بیخود حسودی هم نکنند. استاد شما مهربانو دارید وماهم زهر بانو .با اجازه تون فعلا از خدمت مرخص میشوم وممنون وسپاسگزارم بابت این همه وهر وتفقد ویاعلی

.

از پرستو ها ، بیاموزیم ؛ « نـرد عشق باخت »

نرد بان را، برعروج،ازپایه های عشق ساخت  

منـگـولـسـتـانی است ؛ دانشـگاه تفـهـیـم الادب 

دست چنگیزی مریزاد!ازادب در«عشق تاخت»

می فـروشد ؛ جنت عـدنـان ، به نازک دلبـرش

آدم ست ! آن کو؛که اول بار،این پرچم،فراخت 

ورنه، بی مایه فطیر ست ؛ وحرج،بر آرد، نی 

زیبقـانه لرزد ؛از هر زمهریرش، دل گداخت !!

……………………………………………………………

هرکس ، حرف خودش را ، بر دارد . 

گرچه سفره درویشی است ؛ ولی ، دولت ، مهربانویی 

……………………………………………………………………………

درود بر بزرگمهرانم .   

.

آره جون ننه ی من دعا کنم که شما هم بیایید که نزارید چند دقیقه ای هم که شده با استاد خلوت کنم وبشی سوهان روح ومغز. اگر درویش درست وحسابی بودم که با این همه دعای نیسان باید تا حالا کله پا میشدی وزنگمار تو رو با خودش میبرد. راستی تو شهر شما دماغ سوخته دونه ای چند؟خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ راستی پیش استاد که رسیدم بهت زنگ میزنم تا صدای استاد وبشنوی .تو هم که همیشه اشکت دم مشکته هی گریه کن تا دلم کمی آروم بشه. در مورد حمید عزیزهم چشم ودلتون روشن وهمیشه در کنارهم شاد وخوشبخت باشید آبجی خودت میدونی که چقدر دوستت دارم باورکن اینقدر برام عزیزید ودوست داشتنی که میخوام سربه تنت نباشه .حالا پیدا کن پرتقال فروش سرکوچه رو .البته این روزها بیشتر سرکوچه لبو فروش زیاده چون هوادیگه داره سرد میشه. فدای استاد صباغ ومهربانوی عزیز.خوشحالم که میتونم در محضرتان باشم. یاحق مدد مولا مدد

.

سلام . گرامیدختم . 

می بخشید  . ذیل کلام جناب درویش مثلث خطر دارد .

نمی شود چیزی نوشت . 

می خواستم ببینم .  سر کدوم کوچه ؟ لبو می فروشند .

وکجاتشریف دارند .که سردهم شده ؟ 

راستی قضیه  سوهان چه بود ؟ دهانم کم آب شد . 

قم  ؟ ؟ 

ساوه ؟؟ 

ساوجه  بولاغ ؟؟

……………………………..

یعنی سوهان فروشی دارند ؟

……………………………………

نوش جان . 

یاشاسین منیم بالام .                       

چه شکلک های خوب  ! ان هم ، به مفتی 

لبــو دان ایسته رم ؛ هـــر وخ ، گیرفتی 

سلامی تازه تر از برگ گل ها 

زبانت را گَزَد یک مار کبرا

هر آنکس نام او گردید لیلا

ندارد عاشق مجنون به صحرا

من از انوار شمسم جان گرفتم

به راه عشق او برتر ز مولا

چه باشد این مسافت های کاذب

دمیده روح شمسم در دل ما 

لبو را ول کن و رو زرگری شو

طلا را می شناسد از مطلا 

اگر اشکم دم مشکم نشسته 

بدان دارم دلی پاک و مصفا

عزیزی بس برایم جان درویش

شود لُبِّ کلامم "یوخ د بابا"

کنون خنده به لب هایت ببینم

که گل در فصل پاییز است زیبا

الهی زنده باشی تا صد و اند

دمار آرد ز روزت خان والا

تو خود دانی همه حرفم مزاح است

که یک قطره چکید  از جان دریا

حالا دماغ سوخته را پیدا کن

.

فاجعه است این ؛ دخترم  ! شوخی  مپندارش ؛ که من 

کیست ؟ آمـوزد ؛ چه گونه ؟ رفع این بهتـان ، به من 

آخـــر ! ای دختــر…. ! نــگار نـازنیــن شعــــر  پـاک 

چون؟ کنم رنجد کسی ؛ سنگین شود سر؛ تا، سه من

فــرق دارد  گل ؛ بسی ، بـا کلّــــــه ی آدم ، به شکل  

آنهم، از نوعی که، می گویی؛ تو می دانی؛ نه، من 

شعـــر پاک و نـام طـــارق ، زر نگاری اعظم است

گـرد این تندیس ها ، درگردش ام ؛ من ، چون شمن 

دوسـتـان ، دانند ؛ و یاران ، آگه انـد ؛ از این حرج

گفت باید ؛ همگنــان را ، بـانی و بـاعث ، فَ مَن ؟

هیــچ کالایی ، ندیــدم ؛  در تعــــامــل ، بی بهــــا 

بر غـرامـت ، آبـــرویم ، شد ؛ که پـردازد ؟ ثمـن 

………………………………………………………………………

ستایش ، مـآب عالی  را و سپاس ، مقـدم جنابعالی  را .

برقرار و خوشمدار ، همیشه ء روزگار 

ممنونم. . که یادآوری فرمودید . 

ان شاء الله ؛ یاران ، توجه دارند  ! 

درود     

تازه ، داشتیم می آموختیم ؛  چگونه ؟ گل کاشتن را 

سلامی تازه تر . 

دخترم . ! من فقط با گل  آشنابودم . 

واین گلهای تقدیمی هم که عوض شد . 

معنای هیچیک رانمی  دانم . یک وقتی بد نباشند . 

فکرمی کنم ؛ و یا شاید  همه را ، فقط به یک شکل می بینم .

مثل چینی ها همه همشکل اند . 

 خوب  ! ..الهی شکر !  این گل سرخ ازلی ابدی من آمد . 

ممنونم.               

برای آزمایش بود .

قاتل به محل جنایت بر می گردد .

 به همبن سادگی . !  !  !

تصحیح : .

استاد طارق ….. صحیح است . 

………………………………………………….

سلام .  دخترم . 

شنیده بودیم ؛ …………..چشم درشت ، کم نور می شود . 

و……… هرکس عزیزش از سفر بیاید ؛ چشم اش روشن  می شود . 

و……………..

چشم شما روشن . به جمال  نورچشمی گرامی . 

سلامت . ارمغان . 

سلام و عرض ادب و احترام محضر شمس تابانم

صبح شما بخیر و شادی 

ممنونم و سپاسگزارم پدر عزیزم 

بله حمید هم  خدا را شکر به سلامتی خدمت را به پایان رساند و برگشت  

قصور ازبنده است که پدر عزیزم در در جریان قرار ندادم و شرمنده شدم 

شاد یاشا عزیز آتام