🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
روزی خدا غزل به پریشانی ام نوشت
جانم ز اوج آمد و بارانی ام نوشت
دانی قلم برای چه طوفانی ام نوشت؟
چون روزگار بر گِلِ پیشانیام نوشت
در من کمی خمیرهی منصور بودن است
کف بین شهر ریشه ام از بایزید گفت
این نکته را به طالع من آنچه دید گفت
یک تن سرود نحس و دگر آن سعید گفت
با خود کسی که ناف مرا میبرید گفت
این مستعد وصلهی ناجور بودن است
من آمدم به دادِ اسیران شهرتان
خوانم سرودِ روح پریشانِ شهرتان
هستم روان به کوچه، خیابانِ شهرتان
آری! درست در دل میدانِ شهرتان
من را نماد سنگی گستاخیام کنید
.
دارم زنند و شعله ی خشمی به تن اگر
چون پنبه ام جدا بکُنَدَ پنبه زن اگر
جرمم همین، شده ام ضدِّ اهرمن اگر
آتش زنید بر تن بی جان من اگر
گَردَم برای خشم شما راه چاره است؟
باشد، چنین کنید به فرمانِ ضدِّ داد
فرعون چه ها نکرد و سزایش خدا چه داد؟
خاکَسترم؟ نبُرده کسی جان به انسداد
اما همین سپردن خاکسترم به باد
تکرار قاصدک، به بهاری دوباره است
.
من از فغان و ناله به دورم، نمی کنم
نفرین کنم تو را؟ نه، صبورم، نمی کنم
زخمی تو را به امرِ شعورم نمی کنم
بغضی برای سردی گورم نمیکنم
چون با پیاز لالهی وحشی برابرم
گردیده سینه از غم ایران هزار چاک
پرپر شوم به دست ستم پیشگان؟ چه باک
با عشق چون بری شدم از مرگ شُبهه ناک
حتی اگر مرا بسپارید زیر خاک
از زخم های داغِ زمین سربَرآورم
کاش این جهان سرای یکی قوم دون نبود ؟
در ذهنِ منجمد شده مکر و فسون نبود
آخر چرا به شادی دلها، قشون نبود؟
افسوس و کاش کارِ جهان واژگون نبود
شعر از امیر و رابعه، حمامِ خون نبود
پ. ن
مخمس با تضمین از چهار بند از یازده بند چهارپاره زیبای (هویَّتِ پیروز) سروده ی سرکار خانم زهرا آهن (ملک بانوی سیب)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (14):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (24):
بهمن 20, 1401
درود خدا بر استاد سخن،خراسانی بزرگمهر☘️🌹🍂🌱
بسیار زیبا و دلنشین،دستمریزاد،تنور دلتان هماره گرم🌱🍂🌹🌹☘️👏👏🌾🌾🍃🍃🙏🙏🌿
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام و درود
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا 🌱🌹🙏❤️🌱
پاسخ
بهمن 20, 1401
باسلام ودرود،جناب استادخراسانی
به زیبایی ودرخور از زبان حلاج گفته اید.
همه به حلاج وحلاج ها بدهی داریم.
اینان شعله هایی درخشان شدندتا راه راروشن کنند….ونیزآینده را…
حق مطلب وادای دین همین معناست که حضرت عالی به خوبی بیان نموده اید.نسل امروزرا نیازی اساسی است دریافتن وپرداختن به اصالتها،وشعروشاعر درطول تاریخ نقش مهمی دراین عرصه داشته است.ارزش یعنی همین.
گاه حرف ازعشق آیدعشق چیست؟
هرچه جزمنصورگویندعشق نیست
🌷🌷🌷🌷🌷🍀🍀🍀🍀🍀🙏
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام و درود
سپاس دوست شاعر عزیزم
چهارپاره های زیبای شاعری بزرگ مرا واداشت تا بخشی از آن اثر باشکوه را تضمين کنم.
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا 🌱🌹❤️🙏🌱
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام و درود بر هر دو بزرگوار
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام پسر عزیزم
سپاس از مهر نگاهت
از طرف دخترم خانم زهرا آهن نیز از شما گرانمهر تشکر می کنم
در پناه خدا🌱🙏🌹🌱
در پناه خدا
پاسخ
بهمن 20, 1401
احسنت استاد
شوری در این سروده جاریست که قابل تحسین است
🙏🌹🌹🙏🌹🌹🌹🌹🌿
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام بر طلعت عشق
از طرف خود و دختر ادیبم خانم زهرا آهن از حضور پر مهرتان شما تشکر می کنم.
در پناه خدا🌱🌹🙏🌱
پاسخ
بهمن 20, 1401
درودو سپاس بر استاد بزرگوارو فرهیخته و قدرشناس و ارزش مدارم جناب خراسانی
هم شعر و هم کارتان زیبا و درخور و پسنیده است و هم منش و بینش و اخلاقتان
فقط یادتان نرود که یه فدایی هم دارید
دستبوسم بزرگوار
🙏🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️🙏🙏🙏🙏🙏
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام و درود
جانمی❤️
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا 🌱🌹🙏❤️🌱
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام
مصرع سوم ایراد وزنی دارد
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام
با تشکر
مصرع سوم کدام بند؟
پاسخ
بهمن 20, 1401
فکر کنم نظر شما این بند بوده که ویرایش شد
گردیده سینه از غم ایران هزار چاک
پرپر شوم به دست ستم پیشگان؟ چه باک
با عشق چون بری شدم از مرگ شبهه ناک
پاسخ
بهمن 20, 1401
درود بر شما جناب طارق خراسانی
باعث افتخار من است که سروده ام را تضمین کرده اید. قدردان زحمتی که برای سرودن کشیده اید هستم. امید که زنده باشم و شاهد روزهای خوب در این آب و خاک
شاد و پیروز باشید🌿🍃🌹🌷🙏🍃🌿
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام عزیز جان
عرض کردم شاعر نیستم
آنچه را که اضافه گفته ام دلایل خاص خودش را دارد
پاسخ
بهمن 20, 1401
درودتان جناب آقای خراسانی
خدا قوت وخسته نباشید بزرگوار.
پاینده باشیدبه مهر.
🌺🌺🌺
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام و درود
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا 🌱🙏🌹❤️🌱
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام جناب خراسانی بزرگوار
آنکه نیت و اراده اش بر احقاق حق و وحدت دل هاست، همواره پیروز است.
بنده تا اینجای کار از شما جز قلب پاک و نیت صادق حس نکرده ام.
پس:
طارق لاتخف عن مارق!
❤❤❤❤
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام و عرض ادب استاد ارجمندم
دیدم عکس پروفایلتان حذف نمودید، بسیار نگران و ناراحت شدم. انشاالله که مسئله خاصی نیست ولی اگر هست از شما تقاضا دارم بیرودربایستی مطرح بفرمایید. البته اگر این کمترین را جزو خانواده شعرپاک بدانید.
🙏❤️🌸
پاسخ
بهمن 20, 1401
سلام آرمان عزیز
عکس بنده قدیمی ست و عکس جدید را به پروفایل ارسال کرده ام که منتظر تایید آن هستم.
اتفاق خاصی رخ نداده
سپاس از محبت و لطف شما
.
در پناه خدا 🌱🌹❤️🙏🌱
پاسخ
بهمن 20, 1401
ضمناً چون فرمودید اشکال وزنی ندارد عرض میکنم!
(۱)
در بند اوّل مصراعِ سوّم
روزی خدا غزل به پریشانی ام نوشت
جانم ز اوج آمد و بارانی ام نوشت
(دانی قلم ز چه طوفانی ام نوشت؟)
خروج وزنی وجود دارد که فرضِ مثال اگر میفرمودید:
دانی قلم برایِ چه طوفانیام نوشت
درست میشد
(۲)
همچنین مصراعِ
از هم چو پنبه جدا کُنَدَم پنبه زن اگر
هجای اضافه دارد و اینطور خوانده میشود
از هم چو پنبه دا کُنَدَم پنبه زن اگر
(۳)
و باز در این مصراع
فرعون چه کرد؟ سزایش خدا چه داد؟
وزن شعر ۱۴ هجایی یعنی
مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن
است که در این مصراع ۱۲ هجایی شده و باز خدشهٔ وزنی دارد!
فکرکنم پس از کارخانه بیماری که در تن دارم اگر شاملِ زوال عقل نشده باشم فرمایش خود شما بود در تماس چند روز گذشته که نقدی اگر بر اشعارتان دارم ذیل صفحه عرض کنم وگرنه بنده جز خیر برای احدی نخواسته و نمیخواهم و تعجب کردم از حذف آواتارتان
حلال بفرمایید
موفق باشید بزرگوار
پاسخ
بهمن 21, 1401
سلام و درود
مطالب حضرتعالی را بررسی کردم دقیقا درست فرموده بودید و ویرایش صورت گرفت علت هم عجله ی بنده در سرایش و عدم تقطیع بود.
دستتون درد نکند.
تماس های شما را دیدم متاسفانه دو تن از بستگان فوت کرده بودند و اوضاع روحی ام خوب نبود ببخشید.
منتظر تایید شعر هستم
صبح که از خواب بر خاستم و نقد حضرتعالی را دیدم چنین ویرایش صورت پذیرفت:
روزی خدا غزل به پریشانی ام نوشت
جانم ز اوج آمد و بارانی ام نوشت
دانی قلم برای چه طوفانی ام نوشت؟
چون روزگار بر گِلِ پیشانیام نوشت
در من کمی خمیرهی منصور بودن است
کف بین شهر ریشه ام از بایزید گفت
آن نکته را به طالع من آنچه دید گفت
یک تن سرود نحس و دگر آن سعید گفت
با خود کسی که ناف مرا میبرید گفت
این مستعد وصلهی ناجور بودن است
من آمدم به دادِ اسیران شهرتان
خوانم سرودِ روح پریشانِ شهرتان
هستم روان به کوچه، خیابانِ شهرتان
آری! درست در دل میدانِ شهرتان
من را نماد سنگی گستاخیام کنید
.
دارم زنند و شعله ی خشمی به تن اگر
چون پنبه ام جدا بکُنَدَ پنبه زن اگر
جرمم همین، شده ام ضدِّ اهرمن اگر
آتش زنید بر تن بی جان من اگر
گَردَم برای خشم شما راه چاره است؟
باشد، چنین کنید به فرمانِ ضدِّ داد
فرعون چه ها نکرد و سزایش خدا چه داد؟
خاکَسترم؟ نبُرده کسی جان به انسداد
اما همین سپردن خاکسترم به باد
تکرار قاصدک، به بهاری دوباره است
.
من از فغان و ناله به دورم، نمی کنم
نفرین کنم تو را؟ نه، صبورم، نمی کنم
زخمی تو را به امرِ شعورم نمی کنم
بغضی برای سردی گورم نمیکنم
چون با پیاز لالهی وحشی برابرم
گردیده سینه از غم ایران هزار چاک
پرپر شوم به دست ستم پیشگان؟ چه باک
با عشق چون بری شدم از مرگ شُبهه ناک
حتی اگر مرا بسپارید زیر خاک
از زخم های داغِ زمین سربَرآورم
کاش این جهان سرای یکی قوم دون نبود ؟
در ذهنِ منجمد شده مکر و فسون نبود
آخر چرا به شادی دلها، قشون نبود؟
افسوس و کاش کارِ جهان واژگون نبود
شعر از امیر و رابعه، حمامِ خون نبود
پاسخ
بهمن 21, 1401
سلام و درود جناب طارق
صبح و روز شما به سرشت بهشت
ضرب المثلی ما هندیا داریم که ترجمه عامیانه اش میشه دوست آن است که تورا بگریاند و دشمن آنکه تورا بخنداند
حقیر مهمان کشور شمام و ذره ای ناچیز در وطن فارسی ام که هیچ چیزندانم، به خود شما هم این حرف را زدم اینجام با صراحت بار دیگر عرض میکنم بنده با احدالناسی مشکل ندارم فرق فرهنگ دو کشورست در ایران صراحت خریدار ندارد و برچسب تندی مزاج و بی ادبی و آداب ندانی بر آن می زنند، حقیر در خواندن یک شعر نه به سراغ سلیقه ام می روم نه به باج به ایدئولوژی قابل قبولم میدهم، شعر را فقط برای شعر می خوانم و بس، با شرایط جسمی ام که ده سالست نه پایی بر بدن است و نه چشمی برای دیدن، و شرایط جدیدم که بوی الرحمانم بواسطه سرطان ناخوانده بلندست وقتی برای تخریب افراد، حسادت کردن به شاعر و غیرشاعر یا ایرادتراشی و ترشرویی ندارم، ساعت ۶ از شیمی درمانی آمدم و الآن درخدمت شما هستم،
در هر صورت شاید من لاهیجی چهار روز یا چهارماه دیگه استخوانم زیر خروارها خاک پوسیده باشد هدفی جز خیر نداشتم و ندارم
اون آقا هم که متلکی نثارم کرد بخشیدم
موفق باشید
پاسخ
بهمن 21, 1401
درودها بر جناب استاد لاهیجی عزیزو دانشمند
ودرودی دیگر بردوست گرامی بابا طارق مهربان و ارجمند.
جناب لاهیجی عزیز بنده از زمانی که توفیق عضویت در این سایت را
پیدا کردهام و افتخار آشنایی با شماوبقیهی دوستان را .
حضرتعالی را استادی توانا یافتهام که بدون غرض اشعار دوستان را
بررسی میفرمایید.بنده تمام کامنتهای شما را مطالعه میکنم چرا که آنها را کلاس درسی میدانم و اگرچه شما زادهی هندوستانید لکن شما را هموطن خود میدانم .کسیکه اینقدر دلسوز ادبیات یک کشور است هموطن ماست .
حقیر دست وقلم شما را ازراه دور میبوسم ودر مقابل شما سرتعظیم فرود میآورم .
استاد گرامی لطفا اینقدر صحبت از رفتن نفرمایید.
امیدوارم به حق صاحب امروز خداوندشفای عاجل به شما عنایت فرماید .بنده در جوارحرم حضرت سلطان علیبن موسی علیه السلام دعاگو واگر قابل باشم نائب الزیارهی حضرتعالی ودیگر دوستان هستم .به امید سلامتی شما دوست و برادرعزیزم.
بابا طارق عزیز چون صفحهی ارجمندشما را متعلق به خود دانستم
بدون اجازهی شما مطلب نوشتم و میدانم
سعهی صدر جنابتان به بنده خرده نمیگیرد.
❤️❤️❤️
پاسخ
بهمن 21, 1401
سلام و درود بر فرزند شاعر و فرهیخته ام
جناب صفا یغمایی
صحبت های شما با آقای لاهیجی سخن دل حقیر بود
وجود ایشان برای من بالاتر از شعر است
سپاس از ایتکه دعاگوی این دوست دردمند دانشمند به معنای واقعی هستید.
ایشان پزشک جراحی هستند که سال ها در خدمت ملت ایران بوده اند.
وضعیت جسمانی این عزیز بشدت خراب است هر دو پا را از دست داده اند چشم ها دیگر دیدشان بسیار اندک شذگده است و سرطان کبد مصیبت دیگری ست که دامنگیر دوست عزیز ما شده است.
برای ایشان حتما دعا کنید.
در پناه خدا 🌱🌹🙏🌹🌱
پاسخ
بهمن 21, 1401
سلام و درود جناب استاد یغمایی گرانقدر
شب خوش
لطف دارید و بزرگوارید، شاگردی نوپا و ناچیزم، از محبت شایان و دعای خیر حضرتان سپاسگزارم، اتفاقا جد مادری حقیر طبق شجره نامه برمی گردد به شاه خراسان حضرت امام رضا علیه السلام، خدا از بزرگی کم تان نکند و همواره سلامت و سعادتمند باشید!
با صدایِ بالِ کفتر یاکریمی خواب رفت
با نوایِ روضهخوان صحنِ قدیمی خواب رفت
عشق آمد گُل بچیند از لبانِ شاعرت
در میانِ دودِ اسپندِ نسیمی خواب رفت
باز در نقارخانه پیرِمردی اهلِ دل
با سلامِ ساعتِ هشتِ کریمی خواب رفت
ابری از عرش آمد و بر سنگفرشِ کشورت
اقتباس از گریه کرد و در حریمی خواب رفت
رویِ نبضِ سردِ سرماخوردهٔ بغضِ گلو
اشکِ گرمِ دخترِ رز با شمیمی خواب رفت
پابهپایِ قلبِ آهو پابهپایِ مرغِ عشق
با دویدن سمتِ تو هر ترس و بیمی خواب رفت
پنجره فولادِ چشمِ خادمان و زائران
با کلامُ اللهِ لبخندِ حکیمی خواب رفت
مرگ رفت و رختِ خود کند و برایِ تا ابد
با ضمانتنامه و میلِ زعیمی خواب رفت
در دل و جان و جهان و خاطرِ بیمارِ ما
غمزهٔ غم با نگاهِ مستقیمی خواب رفت
بویِ پیراهن نمیآید اگر از راهِ دور
پایِ دفتر ذکرِ خیرِ ماهسیمی خواب رفت
ـــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضا لاهیجی
ساکوتی.هند
ـــــــــــــــــــــــ
پاسخ
بهمن 21, 1401
سلامی دوباره
عکس پروفایل را به خاطر قدیمی بودن عوض کردم
قبل از حادثه اخیر بعد از سی سال رفته بودم دانشکده فنی و عکسی در مقابل کارگاه تاسیسات گرفتم چون سلفی بود دستم تکان خورد و نیمه ای از صورتم در عکس افتاد.
دکتر جان بنده بابت نقدتون ممنونم خصوصا نقدی که به شعر داشتید دوباره بررسی کنید ببینید معایب از بین رفته؟
ضمنا قصیده خراسان بنده را در دفتر قصیده قسمت نادرشاه بخوانید آنجا متوجه داوری بابا طارق خواهید شد.
راستی اگر بابا طارق را برای نمایش نامم انتخاب کرده ام به خاطر فرزندان عزبزم در سایت است که مرا بابا خطاب می کنند.
باز هم از نقدی که منتهی به اصلاح شعر شد سپاسگزارم البته از همه نقدها ی شما ممنونم ولی این خب برایم بسیار مهم بود.
در پناه خدا 🌱🙏❤️🌹🌱
پاسخ
بهمن 21, 1401
حقیر خاطر مبارکتان باشد با همین لقب بابا طارق شما را پشت گوشی خطاب کردم اگر در نظرات عرض نمی کنم خجالت می کشم راستش
پاسخ
بهمن 21, 1401
سلام پسر عزیزم
اگر مشکلی در شعر می بینی و نگویی دوستی با من نکرده ای بلکه دشمنی ست.
لطفا دوباره اصلاح شده را بررسی کن تا کاملا شعر بی عیب شود
پاسخ
بهمن 21, 1401
درودها استاد خراسانی عزیز و
درودبرشما نازنین زهرا آهن عزیز
قلمتون ماندگار 🌺🌺❤️❤️
پاسخ
بهمن 21, 1401
سلام نسرین عزیز
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا 🌱🙏🌹🌱
پاسخ
بهمن 21, 1401
درودها شعرپراحساسی خواندم ماناباشید وقلمتان ماندگاروجاودان باد👌👌👏👏👏🌺🌺
پاسخ
بهمن 21, 1401
سلام و درود دخترم
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا🌱🌹🙏🌱
پاسخ
بهمن 21, 1401
درود جناب خراسانی
بهره بردم با آرزوی توفیق الهی و سعادتمندی 🌹🌹
پاسخ
بهمن 21, 1401
سلام و درود
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا🌱🌹🙏❤️🌱
پاسخ
بهمن 21, 1401
سلام محضر بابا طارق خراسانی
موید باشید
پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد
پاسخ
بهمن 22, 1401
سلام سیاوش عزیز
بنده هم پیروزی انقلاب را به آن عزیز تبریک و تهنیت عرض می کنم.
در پناه خدا🌱🌹🌹🌹🌱
پاسخ
بهمن 22, 1401
استاد عزیزم از عنایت حضرتعالی به نوشته هایم بی نهایت سپاسگزارم
پاسخ
بهمن 23, 1401
سلام و درود بر حضرت دوست
اینجا محفل شاعران پاک است
شاعرانی چون حضرتعالی که اهل عشق و معرفت می باشید برای همه عزیز و مورد احترام می باشید.
در خدمت عزیزان بودن افتخار است.
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا 🌱🌹❤️🙏🌹🌱
پاسخ
بستن فرم