🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پیاز لاله وحشی

(ثبت: 256061) بهمن 20, 1401 

 

روزی خدا غزل به پریشانی ام نوشت
جانم ز اوج آمد و بارانی ام نوشت
دانی قلم برای چه طوفانی ام نوشت؟

چون روزگار بر گِلِ پیشانی‌ام نوشت
در من کمی خمیره‌ی منصور بودن است

کف بین شهر ریشه ام از بایزید گفت
این نکته را به طالع من آنچه دید گفت
یک تن سرود نحس و دگر آن سعید گفت

با خود کسی که ناف مرا می‌برید گفت
این مستعد وصله‌ی ناجور بودن است

من آمدم به دادِ اسیران شهرتان
خوانم سرودِ روح پریشانِ شهرتان
هستم روان به کوچه، خیابانِ شهرتان

آری! درست در دل میدانِ شهرتان
من را نماد سنگی گستاخی‌ام کنید
.
دارم زنند و شعله ی خشمی به تن اگر
چون پنبه ام جدا بکُنَدَ پنبه زن اگر
جرمم همین، شده ام ضدِّ اهرمن اگر

آتش زنید بر تن بی جان من اگر
گَردَم برای خشم شما راه چاره است؟

باشد، چنین کنید به فرمانِ ضدِّ داد
فرعون چه ها نکرد و سزایش خدا چه داد؟
خاکَسترم؟ نبُرده کسی جان به انسداد

اما همین سپردن خاکسترم به باد
تکرار قاصدک، به بهاری دوباره است
.
من از فغان و ناله به دورم، نمی کنم
نفرین کنم تو را؟ نه، صبورم، نمی کنم
زخمی تو را به امرِ شعورم نمی کنم

بغضی برای سردی گورم نمی‌کنم
چون با پیاز لاله‌ی وحشی برابرم

گردیده سینه از غم ایران هزار چاک
پرپر شوم به دست ستم پیشگان؟ چه باک
با عشق چون بری شدم از مرگ شُبهه ناک

حتی اگر مرا بسپارید زیر خاک
از زخم های داغِ زمین سربَرآورم

کاش این جهان سرای یکی قوم دون نبود ؟
در ذهنِ منجمد شده مکر و فسون نبود
آخر چرا به شادی دلها، قشون نبود؟

افسوس و کاش کارِ جهان واژگون نبود
شعر از امیر و رابعه، حمامِ خون نبود

پ. ن
مخمس با تضمین از چهار بند از یازده بند چهارپاره زیبای (هویَّتِ پیروز) سروده ی سرکار خانم زهرا آهن (ملک بانوی سیب)

 

 

نظرها 39 
  1. مسعود مدهوش

    بهمن 20, 1401

    درود خدا بر استاد سخن،خراسانی بزرگمهر☘️🌹🍂🌱

    بسیار زیبا و دلنشین،دستمریزاد،تنور دلتان هماره گرم🌱🍂🌹🌹☘️👏👏🌾🌾🍃🍃🙏🙏🌿

    • طارق خراسانی

      بهمن 20, 1401

      سلام و درود

      سپاس از مهر حضورتان

      در پناه خدا 🌱🌹🙏❤️🌱

  2. س ن روشن

    بهمن 20, 1401

    باسلام ودرود،جناب استادخراسانی
    به زیبایی ودرخور از زبان حلاج گفته اید.
    همه به حلاج وحلاج ها بدهی داریم.
    اینان شعله هایی درخشان شدندتا راه راروشن کنند….ونیزآینده را…
    حق مطلب وادای دین همین معناست که حضرت عالی به خوبی بیان نموده اید.نسل امروزرا نیازی اساسی است دریافتن وپرداختن به اصالتها،وشعروشاعر درطول تاریخ نقش مهمی دراین عرصه داشته است.ارزش یعنی همین.
    گاه حرف ازعشق آیدعشق چیست؟
    هرچه جزمنصورگویندعشق نیست
    🌷🌷🌷🌷🌷🍀🍀🍀🍀🍀🙏

    • طارق خراسانی

      بهمن 20, 1401

      سلام و درود

      سپاس دوست شاعر عزیزم

      چهارپاره های زیبای شاعری بزرگ مرا واداشت تا بخشی از آن اثر باشکوه را تضمين کنم.

      سپاس از مهر حضورتان

      در پناه خدا 🌱🌹❤️🙏🌱

  3. محمدعلی رضاپور

    بهمن 20, 1401

    سلام و درود بر هر دو بزرگوار

    • طارق خراسانی

      بهمن 20, 1401

      سلام پسر عزیزم

      سپاس از مهر نگاهت
      از طرف دخترم خانم زهرا آهن نیز از شما گرانمهر تشکر می کنم

      در پناه خدا🌱🙏🌹🌱

      در پناه خدا

  4. طلعت خیاط پیشه

    بهمن 20, 1401

    احسنت استاد
    شوری در این سروده جاریست که قابل تحسین است
    🙏🌹🌹🙏🌹🌹🌹🌹🌿

    • طارق خراسانی

      بهمن 20, 1401

      سلام بر طلعت عشق

      از طرف خود و دختر ادیبم خانم زهرا آهن از حضور پر مهرتان شما تشکر می کنم.

      در پناه خدا🌱🌹🙏🌱

  5. غلامحسین جمعی

    بهمن 20, 1401

    درودو سپاس بر استاد بزرگوارو فرهیخته و قدرشناس و ارزش مدارم جناب خراسانی
    هم شعر و هم کارتان زیبا و درخور و پسنیده است و هم منش و بینش و اخلاقتان
    فقط یادتان نرود که یه فدایی هم دارید
    دستبوسم بزرگوار
    🙏🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️🙏🙏🙏🙏🙏

    • طارق خراسانی

      بهمن 20, 1401

      سلام و درود

      جانمی❤️
      سپاس از مهر حضورتان

      در پناه خدا 🌱🌹🙏❤️🌱

  6. مهمان

    بهمن 20, 1401

    سلام
    مصرع سوم ایراد وزنی دارد

    • طارق خراسانی

      بهمن 20, 1401

      سلام
      با تشکر
      مصرع سوم کدام بند؟

    • طارق خراسانی

      بهمن 20, 1401

      فکر کنم نظر شما این بند بوده که ویرایش شد

      گردیده سینه از غم ایران هزار چاک
      پرپر شوم به دست ستم پیشگان؟ چه باک
      با عشق چون بری شدم از مرگ شبهه ناک

  7. زهرا آهن

    بهمن 20, 1401

    درود بر شما جناب طارق خراسانی

    باعث افتخار من است که سروده ام را تضمین کرده اید. قدردان زحمتی که برای سرودن کشیده اید هستم. امید که زنده باشم و شاهد روزهای خوب در این آب و خاک

    شاد و پیروز باشید🌿🍃🌹🌷🙏🍃🌿

  8. بابا طارق

    بهمن 20, 1401

    سلام عزیز جان
    عرض کردم شاعر نیستم
    آنچه را که اضافه گفته ام دلایل خاص خودش را دارد

  9. صفا یغمایی

    بهمن 20, 1401

    درودتان جناب آقای خراسانی
    خدا قوت وخسته نباشید بزرگوار.
    پاینده باشیدبه مهر.

    🌺🌺🌺

    • بابا طارق

      بهمن 20, 1401

      سلام و درود

      سپاس از مهر حضورتان

      در پناه خدا 🌱🙏🌹❤️🌱

  10. انار نوروزی

    بهمن 20, 1401

    سلام جناب خراسانی بزرگوار
    آنکه نیت و اراده اش بر احقاق حق و وحدت دل هاست، همواره پیروز است.
    بنده تا اینجای کار از شما جز قلب پاک و نیت صادق حس نکرده ام.
    پس:
    طارق لاتخف عن مارق!
    ❤❤❤❤

  11. آرمان پرناک

    بهمن 20, 1401

    سلام و عرض ادب استاد ارجمندم
    دیدم عکس پروفایلتان حذف نمودید، بسیار نگران و ناراحت شدم. ان‌شاالله که مسئله خاصی نیست ولی اگر هست از شما تقاضا دارم بی‌رودربایستی مطرح بفرمایید. البته اگر این کمترین را جزو خانواده شعرپاک بدانید.
    🙏❤️🌸

    • بابا طارق

      بهمن 20, 1401

      سلام آرمان عزیز

      عکس بنده قدیمی ست و عکس جدید را به پروفایل ارسال کرده ام که منتظر تایید آن هستم.

      اتفاق خاصی رخ نداده

      سپاس از محبت و لطف شما
      .
      در پناه خدا 🌱🌹❤️🙏🌱

  12. ضمناً چون فرمودید اشکال وزنی ندارد عرض می‌کنم!

    (۱)

    در بند اوّل مصراعِ سوّم

    روزی خدا غزل به پریشانی ام نوشت
    جانم ز اوج آمد و بارانی ام نوشت
    (دانی قلم ز چه طوفانی ام نوشت؟)

    خروج وزنی وجود دارد که فرضِ مثال اگر می‌فرمودید:

    دانی قلم برایِ چه طوفانی‌ام نوشت

    درست می‌شد

    (۲)

    همچنین مصراعِ

    از هم چو پنبه جدا کُنَدَم پنبه زن اگر

    هجای اضافه دارد و این‌طور خوانده می‌شود

    از هم چو پنبه دا کُنَدَم پنبه زن اگر

    (۳)

    و باز در این مصراع

    فرعون چه کرد؟ سزایش خدا چه داد؟

    وزن شعر ۱۴ هجایی‌ یعنی

    مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن

    است که در این مصراع ۱۲ هجایی شده و باز خدشهٔ وزنی دارد!

    فکرکنم پس از کارخانه بیماری که در تن دارم اگر شاملِ زوال عقل نشده باشم فرمایش خود شما بود در تماس چند روز گذشته که نقدی اگر بر اشعارتان دارم ذیل صفحه عرض کنم وگرنه بنده جز خیر برای احدی نخواسته و نمی‌خواهم و تعجب کردم از حذف آواتارتان

    حلال بفرمایید
    موفق باشید بزرگوار

    • بابا طارق

      بهمن 21, 1401

      سلام و درود

      مطالب حضرتعالی را بررسی کردم دقیقا درست فرموده بودید و ویرایش صورت گرفت علت هم عجله ی بنده در سرایش و عدم تقطیع بود.
      دستتون درد نکند.
      تماس های شما را دیدم متاسفانه دو تن از بستگان فوت کرده بودند و اوضاع روحی ام خوب نبود ببخشید.
      منتظر تایید شعر هستم
      صبح که از خواب بر خاستم و نقد حضرتعالی را دیدم چنین ویرایش صورت پذیرفت:

      روزی خدا غزل به پریشانی ام نوشت
      جانم ز اوج آمد و بارانی ام نوشت
      دانی قلم برای چه طوفانی ام نوشت؟

      چون روزگار بر گِلِ پیشانی‌ام نوشت
      در من کمی خمیره‌ی منصور بودن است

      کف بین شهر ریشه ام از بایزید گفت
      آن نکته را به طالع من آنچه دید گفت
      یک تن سرود نحس و دگر آن سعید گفت

      با خود کسی که ناف مرا می‌برید گفت
      این مستعد وصله‌ی ناجور بودن است

      من آمدم به دادِ اسیران شهرتان
      خوانم سرودِ روح پریشانِ شهرتان
      هستم روان به کوچه، خیابانِ شهرتان

      آری! درست در دل میدانِ شهرتان
      من را نماد سنگی گستاخی‌ام کنید
      .
      دارم زنند و شعله ی خشمی به تن اگر
      چون پنبه ام جدا بکُنَدَ پنبه زن اگر
      جرمم همین، شده ام ضدِّ اهرمن اگر

      آتش زنید بر تن بی جان من اگر
      گَردَم برای خشم شما راه چاره است؟

      باشد، چنین کنید به فرمانِ ضدِّ داد
      فرعون چه ها نکرد و سزایش خدا چه داد؟
      خاکَسترم؟ نبُرده کسی جان به انسداد

      اما همین سپردن خاکسترم به باد
      تکرار قاصدک، به بهاری دوباره است
      .
      من از فغان و ناله به دورم، نمی کنم
      نفرین کنم تو را؟ نه، صبورم، نمی کنم
      زخمی تو را به امرِ شعورم نمی کنم

      بغضی برای سردی گورم نمی‌کنم
      چون با پیاز لاله‌ی وحشی برابرم

      گردیده سینه از غم ایران هزار چاک
      پرپر شوم به دست ستم پیشگان؟ چه باک
      با عشق چون بری شدم از مرگ شُبهه ناک

      حتی اگر مرا بسپارید زیر خاک
      از زخم های داغِ زمین سربَرآورم

      کاش این جهان سرای یکی قوم دون نبود ؟
      در ذهنِ منجمد شده مکر و فسون نبود
      آخر چرا به شادی دلها، قشون نبود؟

      افسوس و کاش کارِ جهان واژگون نبود
      شعر از امیر و رابعه، حمامِ خون نبود

      • سلام و درود جناب طارق
        صبح و روز شما به سرشت بهشت

        ضرب المثلی ما هندیا داریم که ترجمه عامیانه اش میشه دوست آن است که تورا بگریاند و دشمن آنکه تورا بخنداند

        حقیر مهمان کشور شمام و ذره ای ناچیز در وطن فارسی ام که هیچ چیزندانم، به خود شما هم این حرف را زدم اینجام با صراحت بار دیگر عرض میکنم بنده با احدالناسی مشکل ندارم فرق فرهنگ دو کشورست در ایران صراحت خریدار ندارد و برچسب تندی مزاج و بی ادبی و آداب ندانی بر آن می زنند، حقیر در خواندن یک شعر نه به سراغ سلیقه ام می روم نه به باج به ایدئولوژی قابل قبولم میدهم، شعر را فقط برای شعر می خوانم و بس، با شرایط جسمی ام که ده سالست نه پایی بر بدن است و نه چشمی برای دیدن، و شرایط جدیدم که بوی الرحمانم بواسطه سرطان ناخوانده بلندست وقتی برای تخریب افراد، حسادت کردن به شاعر و غیرشاعر یا ایرادتراشی و ترشرویی ندارم، ساعت ۶ از شیمی درمانی آمدم و الآن درخدمت شما هستم،

        در هر صورت شاید من لاهیجی چهار روز یا چهارماه دیگه استخوانم زیر خروارها خاک پوسیده باشد هدفی جز خیر نداشتم و ندارم

        اون آقا هم که متلکی نثارم کرد بخشیدم

        موفق باشید

        • صفا یغمایی

          بهمن 21, 1401

          درودها بر جناب استاد لاهیجی عزیزو دانشمند
          ودرودی دیگر بردوست گرامی بابا طارق مهربان و ارجمند.
          جناب لاهیجی عزیز بنده از زمانی که توفیق عضویت در این سایت را
          پیدا کرده‌ام و افتخار آشنایی با شماوبقیه‌ی دوستان را .
          حضرتعالی را استادی توانا یافته‌ام که بدون غرض اشعار دوستان را
          بررسی می‌فرمایید.بنده تمام کامنتهای شما را مطالعه می‌کنم چرا که آنها را کلاس درسی میدانم و اگرچه شما زاده‌ی هندوستانید لکن شما را هم‌وطن خود میدانم .کسیکه اینقدر دلسوز ادبیات یک کشور است هم‌وطن ماست .
          حقیر دست وقلم شما را ازراه دور می‌بوسم ودر مقابل شما سرتعظیم فرود می‌آورم .
          استاد گرامی لطفا اینقدر صحبت از رفتن نفرمایید.
          امیدوارم به حق صاحب امروز خداوندشفای عاجل به شما عنایت فرماید .بنده در جوارحرم حضرت سلطان علی‌بن موسی علیه السلام دعاگو واگر قابل باشم نائب الزیاره‌ی حضرتعالی ودیگر دوستان هستم .به امید سلامتی شما دوست و برادرعزیزم.
          بابا طارق عزیز چون صفحه‌ی ارجمندشما را متعلق به خود دانستم
          بدون اجازه‌ی شما مطلب نوشتم و می‌دانم‌
          سعه‌ی صدر جنابتان به بنده خرده نمی‌گیرد.
          ❤️❤️❤️

          • طارق خراسانی

            بهمن 21, 1401

            سلام و درود بر فرزند شاعر و فرهیخته ام
            جناب صفا یغمایی

            صحبت های شما با آقای لاهیجی سخن دل حقیر بود
            وجود ایشان برای من بالاتر از شعر است
            سپاس از ایتکه دعاگوی این دوست دردمند دانشمند به معنای واقعی هستید.
            ایشان پزشک جراحی هستند که سال ها در خدمت ملت ایران بوده اند.
            وضعیت جسمانی این عزیز بشدت خراب است هر دو پا را از دست داده اند چشم ها دیگر دیدشان بسیار اندک شذگده است و سرطان کبد مصیبت دیگری ست که دامنگیر دوست عزیز ما شده است.
            برای ایشان حتما دعا کنید.

            در پناه خدا 🌱🌹🙏🌹🌱

          • سلام و درود جناب استاد یغمایی گرانقدر

            شب خوش

            لطف دارید و بزرگوارید، شاگردی نوپا و ناچیزم، از محبت شایان و دعای خیر حضرتان سپاسگزارم، اتفاقا جد مادری حقیر طبق شجره نامه برمی گردد به شاه خراسان حضرت امام رضا علیه السلام، خدا از بزرگی کم تان نکند و همواره سلامت و سعادتمند باشید!

            با صدایِ بالِ کفتر یاکریمی خواب رفت

            با نوایِ روضه‌خوان صحنِ قدیمی خواب رفت

            عشق آمد گُل بچیند از لبانِ شاعرت
            در میانِ دودِ اسپندِ نسیمی خواب رفت

            باز در نقارخانه پیرِمردی اهلِ دل

            با سلامِ ساعتِ هشتِ کریمی خواب رفت

            ابری از عرش آمد و بر سنگفرشِ کشورت

            اقتباس از گریه کرد و در حریمی خواب رفت

            رویِ نبضِ سردِ سرماخورده‌ٔ بغضِ گلو

            اشکِ گرمِ دخترِ رز با شمیمی خواب رفت

            پابه‌پایِ قلبِ آهو پابه‌پایِ مرغِ عشق

            با دویدن سمتِ تو هر ترس و بیمی خواب رفت

            پنجره فولادِ چشمِ خادمان و زائران

            با کلام‌ُ اللهِ لبخندِ حکیمی خواب رفت

            مرگ رفت و رختِ خود کند و برایِ تا ابد

            با ضمانت‌نامه‌ و میلِ زعیمی خواب رفت

            در دل و جان و جهان و خاطرِ بیمارِ ما

            غمزه‌ٔ غم با نگاهِ مستقیمی خواب رفت

            بویِ پیراهن نمی‌آید اگر از راهِ دور

            پایِ دفتر ذکرِ خیرِ ماه‌سیمی خواب رفت

            ـــــــــــــــــــــــ
            سیدمحمدرضا لاهیجی
            ساکوتی.هند
            ـــــــــــــــــــــــ

    • بابا طارق

      بهمن 21, 1401

      سلامی دوباره
      عکس پروفایل را به خاطر قدیمی بودن عوض کردم
      قبل از حادثه اخیر بعد از سی سال رفته بودم دانشکده فنی و عکسی در مقابل کارگاه تاسیسات گرفتم چون سلفی بود دستم تکان خورد و نیمه ای از صورتم در عکس افتاد.
      دکتر جان بنده بابت نقدتون ممنونم خصوصا نقدی که به شعر داشتید دوباره بررسی کنید ببینید معایب از بین رفته؟
      ضمنا قصیده خراسان بنده را در دفتر قصیده قسمت نادرشاه بخوانید آنجا متوجه داوری بابا طارق خواهید شد.
      راستی اگر بابا طارق را برای نمایش نامم انتخاب کرده ام به خاطر فرزندان عزبزم در سایت است که مرا بابا خطاب می کنند.
      باز هم از نقدی که منتهی به اصلاح شعر شد سپاسگزارم البته از همه نقدها ی شما ممنونم ولی این خب برایم بسیار مهم بود.
      در پناه خدا 🌱🙏❤️🌹🌱

      • حقیر خاطر مبارکتان باشد با همین لقب بابا طارق شما را پشت گوشی خطاب کردم اگر در نظرات عرض نمی کنم خجالت می کشم راستش

        • بابا طارق

          بهمن 21, 1401

          سلام پسر عزیزم

          اگر مشکلی در شعر می بینی و نگویی دوستی با من نکرده ای بلکه دشمنی ست.
          لطفا دوباره اصلاح شده را بررسی کن تا کاملا شعر بی عیب شود

  13. نسرین حسینی

    بهمن 21, 1401

    درودها استاد خراسانی عزیز و
    درودبرشما نازنین زهرا آهن عزیز

    قلمتون ماندگار 🌺🌺❤️❤️

    • بابا طارق

      بهمن 21, 1401

      سلام نسرین عزیز

      سپاس از مهر حضورتان

      در پناه خدا 🌱🙏🌹🌱

  14. درودها شعرپراحساسی خواندم ماناباشید وقلمتان ماندگاروجاودان باد👌👌👏👏👏🌺🌺

    • بابا طارق

      بهمن 21, 1401

      سلام و درود دخترم

      سپاس از حضور پر مهرتان

      در پناه خدا🌱🌹🙏🌱

  15. مهدی سیدحسینی

    بهمن 21, 1401

    درود جناب خراسانی
    بهره بردم با آرزوی توفیق الهی و سعادتمندی 🌹🌹

    • بابا طارق

      بهمن 21, 1401

      سلام و درود

      سپاس از مهر حضورتان

      در پناه خدا🌱🌹🙏❤️🌱

  16. سیاوش آزاد

    بهمن 21, 1401

    سلام محضر بابا طارق خراسانی
    موید باشید
    پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد

    • طارق خراسانی

      بهمن 22, 1401

      سلام سیاوش عزیز
      بنده هم پیروزی انقلاب را به آن عزیز تبریک و تهنیت عرض می کنم.

      در پناه خدا🌱🌹🌹🌹🌱

  17. استاد عزیزم از عنایت حضرتعالی به نوشته هایم بی نهایت سپاسگزارم

    • طارق خراسانی

      بهمن 23, 1401

      سلام و درود بر حضرت دوست

      اینجا محفل شاعران پاک است
      شاعرانی چون حضرتعالی که اهل عشق و معرفت می باشید برای همه عزیز و مورد احترام می باشید.
      در خدمت عزیزان بودن افتخار است.

      سپاس از مهر حضورتان

      در پناه خدا 🌱🌹❤️🙏🌹🌱

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا