🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 چماق

(ثبت: 251921) مهر 16, 1401 

 

قرار شد شکوفه بدهی
بعد که به هسته نشستی ،
برایت جشن قاعدگی بگیرم
گردوی کالی که دست ملتی در پوستت …

قرار شد برگ سبزی به بازویت ببندم
و سفارش کنم ندا را فراموش نکن
او تنها غریوی بود که وقت سر بریدنش ،
از لای کتاب فتاوی خون فواره زد

قرار شد میوه بدهی
چماق شدی
گردوی پیر !!
مگر در بتخانه ی بابل
کسی خواب اصنام سرشکسته دیده بود ؟؟
یا مانای شاعر نامِ گل آلاله را … ( شعرم را همینجا
قورت می دهم
خوب چه خبر از رود
که در خیال ماهیان حوض
گریه می کرد ؟؟ )

 

 

 

با خجالت و شرمندگی بسیار برای شاعری که هنوز با همه ی شبروی هایش، نتوانسته شعری در خور برای دهه هشتادی ها بگوید که معلمان شرافت ند و ناچار به سروده های پیشین مراجعه می کند. ماجرای غمبار ندا آقاسلطان سال ۸۸ بود و تاریخ این نوشته پنجم دی ماه ۹۹ و احساس می کنم می شود به این روزهای پرالتهاب پینه اش کرد.

 

 

نقدها
  1. طارق خراسانی

    مهر 21, 1401

    سلام مانای عزیز
    شعرت به بلندا و وسعت خوشه های کهکشانی ست
    هنر، شجاعت و معرفت در هم آمیخته شده اند تا شعری ماندگار را بیافرینند.
    نه کاهی کوه شده است و نه کوهی کاه
    عزیزانم باید بدانند اینگونه اشعار را که شاعر همانند یک تاریخ نویس باوجدان می سراید شعر روز می خوانیم
    حالا که صحبت از شعر روز شد اجازه می خواهم آن را بیشتر بشکافم، مانای عزیزم به واقعه ای اشاره می کند که در عصر ما اتفاق افتاده است صد سال دیگر که تاریخ نویسان می خواهند سره از ناسره را باز شناسند به این اشعار روزگار ما رجوع می کنند.
    پس در هر قالبی و با هر زبان شعری، قدیمی یا نو شعر روز را بسرایبم ارزشمند است حتا اگر از واژه” اندر” که قدیمی ست شاعر سود ببرد هیچ اشکالی ندارد.
    برخی شعر نو را بسیار بد تفسیر کرده اند و به همین خاطر جدال های بیهوده ای را در عرصه سرودن ملاحظه کرده و می کنیم.
    مانا جان،
    در پناه اهورا مزدا مانا و سرافراز باشی… واقعا لذت بردم ❤️👌👌👌👌❤️

    • م . مانا

      آبان 2, 1401

      سلام و عرض ادب
      بسیاری مشکل و مانع فراهم شد تا به وقت و هنگام نتوانم پاسخگوی مهربانان باشم . از حضورتان در این صفحه به وجد آمدم و به فال فرخنده می گیرم

نظرها 23 
  1. مهر 16, 1401

    درود مجدد نظر فوق را نوشتم جناب مانا ولی فکر کنم به دلیل آنلاین نبودن در سایت به این شکل ارسال شد هنوز به قوانین و قواعد آشنا نیستم،پوزش میخواهم

  2. مجید قلیچ خانی

    مهر 16, 1401

    درود…
    از نظر جناب یونگ درگیری با آنیما و آنیموس با نقاب و شخصیت بیرونی هرکس در مسئله ی مطرح شده ی سایه،دلیل بسیاری از اشکال خشونت یا عکس آن میتواند باشد.
    از دید خود بنده با توجه به طرح مسئله ی سایه همیشه یک احترام ویژه برای هنرمندان تداعی میشود چرا که یک شخص عادی وقتی با خود یا جامعه درگیر است و دلخور است خشم خود را به شکل ناهنجار بروز می‌دهد
    مثلا روی صندلی اتوبوس تیغ میکشد
    شیشه ی دستشویی پارک را میشکند یا فریاد میزند و پرخاش میکند…
    اما یک هنرمند در هر سوی هنر ایستاده باشد بجای پرخاش و عربده رنگ را محکم به بوم نقاشی می پاشد
    یا رقصی با موزیک و اجرای خشم و کین طراحی میکند،و یا درد و ناراحتی خود را چنان شعر فوق بیرون می تراود.
    فکر میکنم شعرها در واقع گاها حرف ها و احساساتی هستند که قورت میدهیم و در زمانی دیگر آن را با کلمه ریفلاکس میکنیم،اما اگر باز شعر را قورت دهیم؟؟؟؟!
    بدا به حال اجتماعی که هنر را هم باید از آن پنهان کرد.
    سخن آخر که بی خردی چیز بدیست
    اما خرد ستیزی فاجعه هست
    بی هنری هم درد بدیست
    اما هنر ستیزی….
    به هر روی دستمریزاد و فکر میکنم سمت و سوی روانی این شعر حتی بیشتر از ظاهر آن عریان بود.
    بدرود مرد شاعر🌹

    • م . مانا

      مهر 16, 1401

      ازت متشکرم مجیدجان
      و راستش راضی به زحمت شما و دیگر دوستان نیستم
      من فکر می کنم هم شما و هم سلمان و باقی عزیزان اگر به صفحات دیگر بروید ، و شعرهای دیگر کاربران را مطالعه و کنکاش نمایید ، هم از ایجاد باند جلوگیری میشه ( که متاسفانه خواسته یا ناخواسته در جاهای دیگر دچارش شدیم ) و هم باعث تکاپو و جنب و جوش سایر اعضا خواهد شد
      یادم هست یه شعر بی در و پیکر گذاشته بودم و همه ی دوستان جمع بودند و طبق معمول هم با اختلاف شعر اول سایت بود از نظر بازدید

      چشمم به شعری از سارا رحیمی افتاد که خیلی حرف داشت و می توانست محل بحث و کندوکاو باشد . اما در سایه ی صفحه ی همیشه شلوغ مانا ، گم شده بود . و هرگز خودم را نبخشیدم که اینهمه باعث سانسور بقیه شده بودم

      شکی در رفاقت و دلسوزی و معرفت مجید ندارم و می دانم که از امروز سعی خواهی کرد نگاهی به سایر دوستان داشته باشی و از این طریق به ارتقای سطح کمی و کیفی سایت کمک خواهی کرد .
      در مورد یونگ و بحث آنیما …. درد دل زیاد است و فقط یه سوال :

      به نظرت وفای به عهد خوبست؟
      یا برحسب شرایط باید عهد را شکست و گفت آنیمای من این نبود ؟

      • مجید قلیچ خانی

        مهر 16, 1401

        مشکل اینجاست که مانا همیشه بوی دردسر میدهد .
        حتی زمانی که تنشی درکار نیست ممکن است این واکنش شما سرآغاز تنشی باشد که آرامش لازم را از فضایی که یک شاعر میخواهد فعالیت کند سلب کند،البته سلیقه شخصی و نظر خود من این است که هنرمند بودن با روی بیلبورد بودن دو مقوله ی مجزا هستند،همانطور که چاپلین به دخترش نصیحت میکرد.
        و دوم اینکه حاشیه سازی و یا نشان دادن دردمندی خارج از قطعه ای هنری و به شکل مستقیم،از کیفیت فضا کم میکند،اما در مورد خانوم رحیمی برای مثال گفتید،اشتباه نکن مانا هرکسی مخاطبین خودش را دارد و هرگز سایه ی شما یا هیچ کسی بر خورشید هنری دیگران نمی ماند.
        البته من به دلیل اینکه سالها با هم دوست و همکار هستیم چنین بی پرده به خود اجازه ی صحبت دادم و امیدوارم این شاگرد و برادر کوچک ت را ببخشی اگر زبانم لال سخنی به دور از شأن مانا گفته باشم
        بر کسی پوشیده نماند که من چقدر از تو آموخته ام همیشه

        • م . مانا

          مهر 16, 1401

          سلام مجدد
          و
          تشکر مجدد

          من عاشق نقد و نظرم . خاصه آنکه خودم زیر تیغ باشم . مرسی که آمدی

  3. فریبا نوری

    مهر 16, 1401

    درود جناب مانای گرانقدر
    صبح این شعر را خواندم و هر کاری کردم نتوانستم به آن رای دهم چرا که ایده بسیار عالیست و شروع هر بند خوب یا نسبتا خوب است اما در مجموع که به کار نگاه می کنم انتظارم از قلم مهرداد مانا بسیار بالاتر است

    🌷🍃🌷🍃🌷🍃

    • م . مانا

      مهر 16, 1401

      سلام بر بانوی احترام برانگیز همه ی سایتها
      ممنونم که آمدی و این خود افتخاری ست اگر دوستان سطح توقع شان از مانا بالاتر باشد

  4. علی معصومی

    مهر 17, 1401

    سلام مانا جان
    گردکان بر گنبد است
    احوال ما
    صحبت از بی برگی این شاخه
    باغ را هم
    زا به راهش کرده است
    ما
    به امید بهاری دیگریم
    شاید
    اما عیب نیست
    🔷️ارادت

    • م . مانا

      مهر 19, 1401

      سلام بر علی معصومی عزیز
      شب این شعر را منور ساختید با آمدنتان

  5. حسین شیرکوند

    مهر 17, 1401

    🏵️🌻🏵️🌻🏵️🌻

    • م . مانا

      مهر 19, 1401

      ممنونم و قدردان
      از آمدنتان و گل افشانی تان

  6. مدینه ترکاشوند

    مهر 21, 1401

    سلام ودرود بر شما عزیززیبا قلم
    عاالی دستمریزاد
    قلمتان همواره نویسا

    • م . مانا

      آبان 2, 1401

      سلام بر مدینه ی زیبانگار . خوشحالم کردی و این صفحه ی خمود و راکد را به حضورت شکوفا و جاری نمودی

  7. فائزه اکرمی

    مهر 26, 1401

    درود بر مانای شاعر و هنرمند
    شعرهای شما همیشه آنقدر زیباست که باید خواند و ساعت ها تأمل کرد
    امیدوارم در این راه بمانید و چراغ راه رهروان
    خاموش باشید.

    • م . مانا

      آبان 2, 1401

      البته اگر شعر را آیینه ی روان آدمی بدانیم . پس شما آنچه در آن می بینید در واقع پرتویی از خودتان است. پس بی تردید صاحب واقعی این زیبایی روح زیبای شماست

  8. غلامحسین جمعی

    مهر 26, 1401

    درودو سپاس و باز هم سپاس بر مانای ماندی و همیواره در حال سرایش

    دستمریزاد بزرگوار

    درخور وزیبا و قابل تاملو تفکر است عزیز

    پایدار باشید و عمر سرایشتان دراز باد

    🙏🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️🙏🙏🙏🙏

    • م . مانا

      آبان 2, 1401

      سلام بر خوش تیپ رومی خودمان و معلمی که از او بسیار آموخته ام . امید که در صحت و سلامت باشید .

  9. محمدعلی رضاپور

    مهر 30, 1401

    سلام و درود

    زادروزت خجسته، گرانقدر

    • م . مانا

      آبان 2, 1401

      ممنونم و قدردان …. امید که شمع وجودتان فروزان بماند .

  10. جواد مهدی پور

    آبان 2, 1401

    درود بر شما جناب مانای گرامی💐🙏

    • م . مانا

      آبان 2, 1401

      سپاسمند و قدردانم بزرگوار

  11. مهدی سیدحسینی

    آبان 28, 1401

    درود بر شما
    با آرزوی توفیق الهی 🌷🌷