🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کمی اجازه بده مرگ را مرور کنم
بمیرم از تنِ یخچالیام عبور کنم
کلاغِ قصهٔ مخلوقِ غصهام بلدم
هوایِ شهرکِ ماه و درختِ نور کنم
شبیه ماهیِ در جزر و مدِّ غمزهٔ غم
خلاصه خلسهٔ جان در دهانِ تور کنم
شکارِ مارِ مرادم اگر بدونِ درنگ
نصیبِ معدهٔ قسمت دلِ صبور کنم
به ببرِ بیشه بگویید: بی کمین کردن
غذایِ او شوم و لذّتِ سرور کنم
اگرچه سروم و سبزم ولی تبر خواهد
هوس به ناخنِ تیزش بدونِ زور کنم
به نفعِ عشق و محبّت ضرر ندارد که…
سفر به خاک و خیالِ مسیرِ دور کنم
کمی اجازه بده شک به عقلِ کور کنم
کمی اجازه بده مرگ را مرور کنم
ــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضالاهیجی
ساکوتی.هند
ــــــــــــــــــــــ
پ ن:
مرگ گاه در سایه نشستهست به ما مینگرد
و همه میدانیم
ریههایِ لذّت پُر اکسیژنِ مرگ است!
(عالیجناب سهراب سپهری)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (15):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (24):
اسفند 20, 1401
سلام و درود
شب خوش
از لطف و بزرگواری جنابعالی سپاسگزارم
سلامت باشید
پاسخ
اسفند 20, 1401
سلام و درود جناب دکتر خوشعمل کاشانی
شب شما بهشت
از کوچک نوازی شما استاد گرانقدر سپاسگزار و خاکسارم
پاسخ
اسفند 20, 1401
سلام و درود
شب خوش
از لطف و بزرگواری حضرتعالی سپاسگزارم
سلامت باشید
پاسخ
اسفند 20, 1401
سلام و درود
شب خوش جناب یغمایی عزیز
از لطف و بزرگواری حضرتعالی
سپاسگزارم
سلامت باشید
پاسخ
اسفند 20, 1401
سلام و درود ادیب گرانقدر
شب خوش
از لطف و بزرگواری سرکارعالی سپاسگزارم
سلامت باشید
پاسخ
اسفند 20, 1401
سلام و درود جناب جمعی
شب خوش
از لطف و بزرگواری حضرتعالی سپاسگزارم
سلامت باشید
پاسخ
بستن فرم