🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 کیمیا سیزده

(ثبت: 263094) مرداد 30, 1402 

 

می کند چشم نوازی ، سر گیسوی بلندش
به شکار آمد و افتاده دل من به کمندش

می کنم جهد و تکاپو ، نه که خود را برهانم
تا شود تنگ تر این حلقه ی گیسوی بلندش

کاش از چشم نیافتد ، سر و بازوی ضعیفم
کاش صیدی بشوم باب دل دیر پسندش

من همه محو تماشای همان صورت ماهم
که شده خیره به چشم سیه اسب سمندش

او که از عشق به جانم شرری تازه فکنده
خواسته تا که بسوزد ، دل عاشق چو سپندش

کیمیایی که چنین وصف کند شاعر شبگرد
دل من تاب ندارد که ببوسد لب قندش

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. معصومه بیرانوند

    مرداد 30, 1402

    سلام و درود بر شما
    بسیار زیباست

    • ماه بانوی سرزمینم
      سلام
      سپاس از لطف و محب شما
      به مهر خواندید و زیبا دید
      سپاس

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا