🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 💔 * قصیده ی «که نیست» 💔

(ثبت: 261437) مرداد 9, 1402 
💔 * قصیده ی «که نیست» 💔

سفره را می گسترم در حسرت نانی که نیست
فقر آمد ، رفت از کف دین و ایمانی که نیست

تا بیابم عامل این نابسامانی که هست
می روم سر وقت مسئول پشیمانی که نیست

کرده ام بالا و پایین شهر را شب با چراغ
بس ملول ازدیو و ددپی جوی انسانی که نیست

دردها را می کشم با خود به هر سو تا مگر
نو طبیبی یابم و تجویز درمانی که نیست

بر سر پیمانه در میخانه وقتی می روم
می رسد پیر مغان با عهد و پیمانی که نیست

روزهای جمعه در مهمانی مادر عیال
همچو خانها می نشینم برسر خوانی که نیست

روز پیری تا که بلع و هضم من آسان بود
می جوم حجم غذا را زیر دندانی که نیست

کشک و بادمجان هم از بدطالعی قسمت نشد
در ازای مرغ بریان و فسنجانی که نیست

ازخوش اقبالیست شایدهرکه می بیند به خواب
سفره ای گسترده از آلاء الوانی که نیست

زیر کرسی می چپم هر شب کنار همسرم
در هراس از برف و بوران زمستانی که نیست

یار را دیدم سلامش کردم و گفتا علیک
گفتمش قربان پاسخ گفتنت جانی که نیست

غبغبش در کف لبش بر لب دلم را یافتم
همچو یوسف در ته چاه زنخدانی که نیست

گفت ادب را از چه کس آموختی؟ازبی ادب؟
گفتمش:لا ، بوده ام شاگرد لقمانی که نیست

دیده ام در هیئت دولت که از مافوق خود
هر وزیری می برد فی الفورفرمانی که نیست

ریش مدح و منقبت گویی در آمدکم کمک
شیخ شد جویای مداح و ثناخوانی که نیست

فتنه سر برکرد از هر سوی و شاعرهای ما
شعر می گویند بهر چشم فتّانی که نیست

در هجوم نرّه دیوان گشت مفقودالاثر
خاتم امنیّت از دست سلیمانی که نیست

مختلسها را پس از ابلاغ حکم دادگاه
برده اند اغلب دراین سامان به زندانی که نیست

با شرارتها که حکام خزانپا می کنند
در زمستان دفن می گردد بهارانی که نیست

بر سر هر کو نمک خورد و نمکدان را شکست
پیر ما فرمود بشکن آن نمکدانی که نیست

پتک آقازاده ای خواهی اگر باشی بکوب
کلّه را یکضرب بر ماتحت سندانی که نیست

نوچه های داش مشدی های تهران کنده اند
چاه ویل خویش را در چاله میدانی که نیست

ماچه خرها هم در این عهدند با کشف حجاب
روی هر سکّو سر نی کرده پالانی که نیست

دل تمنای گلستانهای قمصر چون که کرد
بردمش با بال رؤیا سوی کاشانی که نیست

خار دردشت و دمن روییدو هرحسرت نصیب
سر گذارد روی دامان گل افشانی که نیست

کیش را کردند کیش و خوف دارم تن کنند
چین وماچین درخلیج فارس تنبانی که نیست!

ازمسلمانی در این کشور به جا مانده ست نام
زر خرید بوذرش کردند سلمانی که نیست

شیخ کذّابان عالم گر فریدون هم بود
همچو ضحاکست خصم پوردستانی که نیست

در کهنسالی شمار صیغه کردنهایشان
می کند غرق خجالت شیخ صنعانی که نیست

می روم از تونل تاریخ در عهد قجر
می نشینم بر در کاخ گلستانی که نیست

در تلاطم کشوری داریم با خلقی نزار
مرد و زن در آرزوی لعل خندانی که نیست

یک طرف قحط و غلا و یک طرف درد و بلا
خشم برملت مسلط هست وطغیانی که نیست

روس منحوس است و اقدام تزار از بهر جنگ
فتحعلیشاه است با فتح نمایانی که نیست

انقلابی می رسد از راه بعد از چند شاه
نام آن مشروطه با بخت درخشانی که نیست

مجلس شورای ملی می شود تأسیس و بعد
وضع قانون می شود با قصد عمرانی که نیست

متن قانون است و دهها مادّه ، صد تبصره
لازم الاجراست اما خود تومی دانی که نیست

انقلابی می رسد از راه اسلامی نشان
با هزاران وعده ی پیدا و پنهانی که نیست

خضر فرّخ پی رسد از راه و بخشد زندگی
با نثار جرعه های آب حیوانی که نیست

آرمانشهری که دادش مژده حرمانشهر شد
با ندانم کاری انصار و اعوانی که نیست

غرق نعمتهای گوناگون در این عهدیم لیک
نابسامانیم با وضع بسامانی که نیست

گور میلیونها چو خود کندیم اما مرگ هم
بر سر ناز است با ما در فراخوانی که نیست

با فشار اقتصادی ذیل انواع فساد
ما فنا گشتیم و می گویند : بحرانی که نیست

خوش عمل بودم به ده جاپست وعنوان داشتم
حالیا در خانه دارم پست و عنوانی که نیست

با انیران معاصر جنگ ها کردیم سخت
تا که جاویدان بماند ملک ایرانی که هست!

💔 💔

 

 

 

نقدها
  1. ✏️تقویم تاریخ :………………………

    فردا سه شنبه 10 مرداد ماه 1402 خورشیدی ــ 1 اوت 2023 میلادی مصادف است با :………………………………….

    *تولد «محمود دولت آبادی» نویسنده ی بزرگ معاصر (1319.ش)
    *تولد «حسین محجوب» هنرپیشه ی برجسته و موفق تئاتر – سینما تلویزیون (1327.ش)
    *تولد «علی مؤذنی» نویسنده ی برجسته ی معاصر (1337.ش)
    *درگذشت «علی نامور» نقاش – طراح و تصویرگر برجسته ی کتاب کودک و نوجوان (1389.ش)
    *تولد «هرمان ملویل» نویسنده و شاعر برجسته و شهیر امریکایی (1819.م)
    *درگذشت «شارل بودلر» شاعر و ادیب برجسته و شهیر فرانسوی (1867.م)
    *تولد «کو اون» شاعر بزرگ کره ای (1933.م)
    *درگذشت «نیراد چودری» نویسنده و مورخ بزرگ بنگالی در 102 سالگی (1999.م).

    🌙به مناسبت اول ماه اوت میلادی:
    🕷🕷🕷🕷
    ز خون دل مرا پیوسته قوت است
    که نامأکول قوت لایموت است

    پزد در شهر ما خبّاز نانی
    که در اندازه نصف فلس حوت است

    مپرس از طعم آن زیرا که در کام
    چو خاک ارّه لای برگ توت است

    کپک رویش بود یک بند انگشت
    ز بس بارِد کجا محتاج فوت است

    اگر میلش کنی در ماه سپتامبر
    درون معده تا پایان اوت است

    ز بس شن داخل آن است پنهان
    بلاتشبیه چون صحرای لوت است

    همه اجزای آن وارفته و سست
    به مانند نسیج العنکبوت است

    کنی گر انتقاد از شاطرآقا
    جوابش تلخ اگرنبود سکوت است.

    🔥 عباس خوش عمل کاشانی 🔥

نظرها 14 
  1. مرداد 9, 1402

    سلام استاد

    قصیده ی زیبای طنز و جد 44 بیتی حضرتعالی بقدری جذاب است که دوبار خواندمش و باز فرصت کنم خواهم خواند.
    اثری ماندنی ست

    در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱

    • درودتان….کوچک نوازی می فرمایید.ضمنآ قصیده بالغ بر 50 بیت است که شش بیت به دلایلی حذف شده است.
      🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

  2. مهمان

    مرداد 9, 1402

    درود بر شما
    پیامبر فرموده: خدا را به ياد هر حاكم اسلامی پس از خود می آورم تا در مقابل عمل به وظايفشان کوتاهی نکنند؛ از جمله اينكه مردم را فقير نكند كه در نتيجه، كافرشان خواهد كرد.
    به امید نابودی فقر: این بیماری خانمانسوز🌺

  3. برهان جاوید

    مرداد 9, 1402

    درود استاد ارجمند و گرامی جناب خوش عمل کاشانی
    در مقابل این اثر باید ایستاد و ساعت ها دست زد
    دستمریزاد و افرین
    این اثر فاخر مرا به یاد یک شعر انداخت که چند وقت پیش منتشر کردم و با اجازه شما در اینجا دوباره می اورم

    من بودم و رویای دنیایی که دیگر نیست
    سخت است گفتن از اهورایی که دیگر نیست

    هر خالقی مخلوق جرم و اشتباهی شد
    آبادی ما شد همان جایی که دیگر نیست

    در انفرادی های جمعی دور هم جمعیم
    من مانده با تنهاترین مایی که دیگر نیست

    دیوارهایی مشترک بی پنجره بی در
    شد خانه ای تاریک و اشیایی که دیگر نیست

    بشنو صدای عقربه را در سکوتت…هیس
    میمیرد این لحظه و حالایی که دیگر نیست

    هر از نفس افتاده میداند که یعنی چه
    لق میزند در کفش ها پایی که دیگر نیست

    چیزی ندیدم از شب و روزی که سر میشد
    میترسم از دنیا، هیولایی که دیگر نیست

    جنگ و جدایی ارث اجدادی انسان شد
    آقا بِدَم در نای سرنایی که دیگر نیست

    حالا بخواب آرام در گهواره ات بابا
    فردا و فرداهای فردایی که دیگر نیست

    برهان جاوید

    روز خوش و ایام به کام

    🌺🌺🌺🌺🌺❤️🙏

    • برهان جاوید عزیز و ارجمند را درودها….بسیار فاخر و دلپذیر سروده اید.دستمریزاد.
      🌸🌸🌸🌸🌸👏🌸🌸🌸🌸🌸

  4. معین حجت

    مرداد 9, 1402

    درود بر شما استاد خوش عمل گرامی که رسالت شاعری را هم خوب می دانید و هم خوب بجا می آورید…

    روح من ترسیده است از درکِ پایانی که هست
    نیست اِنکاری بر این حالِ پریشانی که هست

    در کنارم هست هر کس، می رود روزی، ولی
    باورم هرگز نگردد سهمِ فقدانی که هست

    قطعأ ایمانِ مرا دزدیده اوضاع زمان
    آشکارا گشته اینک روی نقصانی که هست

    مَحرمم هرگز نخواهد شد حقیقت، بی گمان
    تا نمی خواهم بیابم، ذاتِ عریانی که هست

    گیجم از آغاز خلقت تا کنون ای دوستان
    حظ نبردم از هوای پاک و بارانی که هست

    گاه می خواهم که باشم تا ابد پیش شما
    لحظه ای هم طالبِ آغوش رحمانی که هست

    راهِ مشروع رسیدن را نمی دانم کجاست ؟
    همچنان چرخیده ام بر دور میدانی که هست

    روز و شب تار تناقض را تنیدم دور خود
    می شوم آیا رها از بندِ زندانی که هست ؟

    کی به آخِر می رسد دالان تشویش و ملال
    اضطرابِ مُمتد و شکّ فراوانی که هست ؟

    1401/5/15

    • سلام وعرض دوستاری استاد حجّت (بالغه)….از حسن توجه و بداهه ی دلپذیرتان ممنونم.
      🌸🌸🌸🌸🌸👏🌸🌸🌸🌸🌸

  5. سینا دژآگه

    مرداد 9, 1402

    سلام و عرض ادب استاد ارجمند
    قصیده‌ی ارزشمند و بسیار زیبایی‌ست. خواندن شعری در این قالب از قلمتان بسیار لذتبخش بود. فضای دغدغه‌مند و گلایه‌آمیز این شعر زیبا مرا به یاد قصایدی از خاقانی انداخت. مثل:
    به دل در خواص بقا می‌گریزم
    به جان زین خراس فنا می‌گریزم

    مهرتان ماندگار🌺🌸🌺🌸

    • ادبی مرد فرهیخته و مفضال جناب دژاگه ی عزیز.درود و عرض ارادت و سپاسگزاری.از حسن توجه و نظر بلندتان ممنونم.زنده باشید به مهر و بتابید چون مهر.
      🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

  6. پروانه آجورلو

    مرداد 9, 1402

    درود بر شما
    قلمتان مانا🌺
    👏👏👏👏

  7. نسرین حسینی

    مرداد 10, 1402

    به به حضرت استاد کاشانی عزیز
    لذت بردم از قصیده ی زیباتون
    قلمتون مانا 🌺🌺

  8. محمد رضا خوشرو

    مرداد 11, 1402

    احسنت
    سروده اجتماعی انتقادی خوبی بود
    ردیف بسیار برازنده قوافی بود

    موفق باشید .
    🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا