🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

الحكایة و التمثیل : بود مجنونی نکردی یک نماز

(ثبت: 186430)

بود مجنونی نکردی یک نماز

کرد یک روزی نماز آغاز باز

سایلی گفتش که ای شوریده رای

گوئیا خشنودی امروز از خدای

کاین چنین گرمی بطاعت کردنش

سر نمیپیچی ز فرمان بردنش

گفت آری گرسنه بودم چو شیر

چون مرا امروز حق کردست سیر

میگزارم پیش اونیکو نماز

زانکه او با من نکوئی کرد ساز

کارگو چون مردمان کن هر زمان

تا کنم من نیز هم چون مردمان

عشق میبارد ازین شیوه سخن

خواه تو انکار کن خواهی مکن

شرع چون دیوانه را آزاد کرد

تو بانکارش نیاری یاد کرد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا