🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

الحكایة و التمثیل : خطبهٔ در نعت و توحید خدای

(ثبت: 186676)

خطبهٔ در نعت و توحید خدای

کرده بود انشا بزرگی رهنمای

سجع بود آن خطبه رنجی برده بود

پیش شیخ کرکان آورده بود

چون بخواند آن خطبه را در پیش او

خواست تحسین طبع دوراندیش او

شیخ گفتا بر دلم صد غم نهاد

آن دل بیکارکاین برهم نهاد

هر که دل زندهست در سودای دین

نبودش بی هیچ شک پروای این

یک نشان مرد بیکار این بود

شغل مشغولان پندار این بود

مرد را آن خطبه بر دل سرد شد

خجلتش آورد و رویش زرد شد

حال من با این کتاب اینست و بس

حجت بیکاری دینست و بس

چند گوی آخر ای دل تن بزن

نفس را خاموش کن گردن بزن

چند شعر چون شکر گوئی تو خوش

همچو بادامی زفان در کام کش

پنبه را یکبارگی برکش ز گوش

در دهن نه محکم و بنشین خموش

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا