🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

الحكایة و التمثیل : ظالمان کردند مردی را اسیر

(ثبت: 185956)

ظالمان کردند مردی را اسیر

ریختند آبی برو چون ز مهریر

میزدندش چوب و او میگفت زار

دست من گیر ای خدای کامگار

شیخ مهنه میگذشت آنجایگاه

خادمی گفتش که ای سلطان راه

گر از ایشانش شفاعت میکنی

همچنان دانم که طاعت میکنی

این شفاعت گفت چون آرم بجای

کین زمان یاد آمد او را از خدای

هر کرا این لحظه آید یاد ازو

دل دریده سر بریده باد ازو

یاد آن بهتر که آرام آورد

مار را چون مور در دام آورد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا