🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

الحكایة و التمثیل : پیش آن دیوانه شد مردی جوان

(ثبت: 186299)

پیش آن دیوانه شد مردی جوان

گفت دارم پیرمردی ناتوان

فاتحه برخوان برای آن ضعیف

تا شفا بخشد خداوند لطیف

چوب را برداشت آن دیوانه زود

گفت بیرون نه قدم زین خانه زود

انبیا و اهل گورستان همه

منتظر بنشستهاند ایشان همه

تاکسی آنجا رود زین جایگاه

تو چرا می باز گردانی ز راه

ای دل آخر میبباید مرد زار

کار کن کامروز داری روزگار

بر پل دنیا چه منزل میکنی

خیز اگر ره توشهٔ حاصل میکنی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا