🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

الحکایه و التمثیل : شنودم من که موشی در بیابان

(ثبت: 181762)

شنودم من که موشی در بیابان

مگر دید اشتری را بی نگه‌بان

مهارش سخت بگرفت و دوان شد

که تا اشتر بآسانی روان شد

چو آوردش بسوراخی که بودش

نبودش جای آن اشتر چه سودش

بدو گفت اشتر ای گم کرده راهت

من اینک آمدم کو جایگاهت

ترا چون نیست از سستی سرخویش

بدین عدت مرا آری بر خویش

کجا آید برون تنگ روزن

چو من اشتر بدین سوراخ سوزن

برو از جان خود برگیر این بار

که اشتر گربه افتادست این کار

برو دم درکش ای موش سیه سر

که نتوانی شد استر را سیه گر

برو ای مور خود را خانهٔ جوی

سخن در خورد خود از دانهٔ گوی

ترا ای موردازآن دل خوش فتادست

که کیک تو عماری کش فتادست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا