🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود و سپاسگزارم که به مهر خواندید 🙏🌺
درود .بزرگوارید
بیا به خاطره هایم شبی به مهمانی کنونکه حال مرا خوبِ خوب می دانی
گوشه ی چشم تو را دیدن و دیوانه شدن پای از این غمزه مستانه کشیدن سخت
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147256
ای غمت شادی دولتمندان
لب امید به یادت خندان
باد یک شمه ز لطفت گفته
باغ را غنچه دل بشکفته
می گشایی به سر انگشت کرم
از جبین ها گره غصه و غم
بستن از توست و گشادن از تو
خاستن از تو فتادن از تو
تا در خلق نبندی بر ما
فتح بابی نپسندی بر ما
جامی اکنون ز خود و خلق نفور
خواهد از تو شرف فر حضور
تیز بین ساز بدانسان بصرش
که تو باشی همه جا در نظرش
هیچ چیزش ز تو مانع نشود
جز به دیدار تو قانع نشود
همه جا از همه رو در همه کس
جلوه نور تو را بیند و بس
نفرت او ز همه کم گردد
الفتش با همه محکم گردد
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم