🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۵۷ – حکایت فراخ بودن زندان تنگ بر زلیخا در مشاهده یوسف علیه السلام

(ثبت: 161364)

یوسف کنعان چو در زندان نشست

بر زلیخا آمد از هجران شکست

خان و مان بر وی چو زندان تنگ شد

سوی زندان هر شبش آهنگ شد

گفت با او فارغی از داغ عشق

ناچشیده میوه ای از باغ عشق

چند ازین بستانسرای نازنین

چون گنهکاران شوی زندان نشین

گفت باشد از جمال دوست دور

عرصه آفاق بر من چشم مور

ور کنم با او به چشم مور جای

خوشترم باشد ز صد بستانسرای

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا