🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۱۲ : زان پیش که دل ز جان برآید

(ثبت: 179729)

زان پیش که دل ز جان برآید

جان از تن ناتوان برآید

بنمای جمال، تا دهم جان

کان سود بر این زیان برآید

ای کاش به جان برآمدی کار

این کار کجا به جان برآید؟

کارم نه چنان فتاد مشکل

کان بی‌تو به این و آن برآید

هم از در تو گشایدم کار

کامم همه زان دهان برآید

بر درگهت آمدم به کاری

کان بر تو به رایگان برآید

نایافته جانم از تو بویی

مگذار که ناگهان برآید

بنواز به لطف جانم، آن دم

کز کالبدم روان برآید

کام دل خستهٔ عراقی

از لطف تو بی‌گمان برآید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا