🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۱۴ : زهی چابک زهی شیرین بنامیزد بنامیزد

(ثبت: 167641)

زهی چابک زهی شیرین بنامیزد بنامیزد

زهی خسرو زهی شیرین بنامیزد بنامیزد

میان مجلس عشرت ز گم گویی و خوشخویی

زهی سوسن زهی نسرین بنامیزد بنامیزد

میان مردمان اندر ز خوش خویی و دلجویی

زهی زهره زهی پروین بنامیزد بنامیزد

دو قبضه جان همی باشد به غمزه ناوک مژگانت

زهی ناوک زهی زوبین بنامیزد بنامیزد

خرد زان صورت و سیرت همی عاجز فروماند

زهی آیین زهی آذین بنامیزد بنامیزد

مرا گفتی تویی عاشق بدین ره جان و دل در باز

زهی فرمان زهی تلقین بنامیزد بنامیزد

ز درد عشق خود رستم ز درد خویشتن بینی

زهی شربت زهی تسکین بنامیزد بنامیزد

چو چشم و شکل دندانت ببینم هر زمان گویم

زهی طاها زهی یاسین بنامیزد بنامیزد

گل افشان شد همی چشمم ز نعل سم یک رانت

زهی امکان زهی تمکین بنامیزد بنامیزد

سگی خواندی سنایی را وانگه گفتی آن من

زهی احسان زهی تحسین بنامیزد بنامیزد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا