🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سلام می دانم می آید نزدیک است سپاس از مهر حضورت در پناه خدا 🌹
سلامشیدا جان سپاس از دعای زیبا و حضور سبزتان بهترین ها را از
من سبزم هنوز به هیبت سحاب های بی سجلی که نشانی مرا، در آواز پرنده ها می جستند سلام
امین غلامی در ویران
کـــــــاش پیدا شود... آنکس که دلم را برده... امین غلامی (شاعر کوچک) اینستا amingh68
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26640
تعداد مطالب: 2890
تعداد کل نظرات و نقدها:146733
پریشان باد پیوسته دل از زلف پریشانش
وگر برناورم فردا سر خویش از گریبانش
الا ای شحنه خوبی ز لعل تو بسی گوهر
بدزدیدست جان من برنجانش برنجانش
گر ایمان آورد جانی به غیر کافر زلفت
بزن از آتش شوقت تو اندر کفر و ایمانش
پریشان باد زلف او که تا پنهان شود رویش
که تا تنها مرا باشد پریشانی ز پنهانش
منم در عشق بیبرگی که اندر باغ عشق او
چو گل پاره کنم جامه ز سودای گلستانش
در آن گلهای رخسارش همیغلطید روزی دل
بگفتم چیست این گفتا همیغلطم در احسانش
یکی خطی نویسم من ز حال خود بر آن عارض
که تا برخواند آن عارض که استادست خط خوانش
ولیکن سخت میترسم از آن زلف سیه کاوش
که بس دل در رسن بستست آن هندو ز بهتانش
به چاه آن ذقن بنگر مترس ای دل ز افتادن
که هر دل کان رسن بیند چنان چاهست زندانش
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
دوستت دارم یعنی زمین خیس دیدگان من قالیچه ی قدمهای توست !! دست تو که مال من
سلام مانا جان این صفحه متعلق به دخترم سارا ست هنوز لینگ را برایش ارسال نکرده
سلام اول از سارا بگویم که نام خواهر من نیز هست و از جانب ایشان
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب سپاسگزارم
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب امیدوارم حالتون خوب باشه و قطعآ انسان در سختی آفریده شده ممنونم بابت
بستن فرم