🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۳۹ : مگردان روی خود ای دیده رویم

(ثبت: 194709)

مگردان روی خود ای دیده رویم

به من بنگر که تا از تو برویم

سبوی جسمم از چشمه‌ات پرآب است

مکن ای سنگ دل مشکن سبویم

تو جویایی و من جویانتر از تو

که داند تو چه جویی من چه جویم

همین دانم که از بوی گل تو

مثال گل قبا در خون بشویم

منم ضراب و عشقت چون ترازو

از این خاموش گویا چند گویم

زهی مشکل که تو خود سو نداری

و من در جستن تو سو به سویم

تو اندر هیچ کویی درنگنجی

و من اندر پی تو کو به کویم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا