🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۶۱ : خوش دولتی است عشقت تا در سر که باشد

(ثبت: 166791)

خوش دولتی است عشقت تا در سر که باشد

پیدا بود کزین می در ساغر که باشد

هر عاشقی ندارد بر چهره داغ دردت

آن سکه مبارک تا بر زر که باشد

هر چشم و سر نباشد در خورد خاک پایت

تا سرمه که گردد، تا افسر که باشد؟

هر دل که دید چشمت، آورد در کمندش

ترکی چنین دلاور،در لشکر که باشد؟

گفتی که گر بیفتی من یاور تو باشم

خوش وعده‌ای است لیکن این باور که باشد؟

ای آفتاب خوبی در سایه دو زلفت

آن سایه همایون تا بر سر که باشد؟

تا دلبر منی تو، دل نیست در بر من

در عهد چون تو دلبر، خود دل بر که باشد؟

حالی غریب دارم، شرح و حکایت آن

در نامه که گنجد؟ در دفتر که باشد؟

گفتی که بر در من، منشین ز جوع سلمان

چون با در تو گردند، او با در که باشد؟

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا