🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۱۱ : از چشم من خیال قدش کی برون رود؟

(ثبت: 166841)

از چشم من خیال قدش کی برون رود؟

سروی است ناز از لب جو سرو چون رود؟

بنشست در درونم و غیر از خیال یار

رخصت نمی‌دهد که کسی در درون رود

دانی که در دل تو کی آید جمال یار؟

وقتی که هردو عالمت از دل برون رود

از کوی دوست باز نپیچم عنان اگر

بینم به چشم خویش که سیلاب خون رود

گر نی کمند زلف درازت شود سبب

چون آه من بدین فلک نیلگون رود

واعظ برو فسانه مخوان و فسون مدم!

کی درد عاشقی به فسان فسون رود

یک ذره از محبت سلمان اگر نهند

بر کوه، او چو ذره قرار و سکون رود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا