🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۲۵ : گرچه به دست کرشمهٔ تو اسیرم

(ثبت: 162787)

گرچه به دست کرشمهٔ تو اسیرم

از سر کوی تو پای بازنگیرم

زخم سنان تو را سپر کنم از دل

تا تو بدانی که با تو راست چو تیرم

خصم و شفیعم توئی ز تو به که نالم

کز توی ناحق گزار نیست گزیرم

ساخته‌ام با بلای عشق تو چونانک

گر عوضش عافیت دهی نپذیرم

بی‌تو چو شمعم که زنده دارم شب را

چون نفس صبح‌دم دمید، بمیرم

زخمهٔ عشق تو راست از دل من ساز

زاری خاقانی است نالهٔ زیرم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا